چند رباعی غیره منتظره

۲۷ بهمن ۱۳۹۰ | ۵۸۹ | ۰

این مطلب در تاریخ پنجشنبه, ۲۷ بهمن,۱۳۹۰ در وبلاگ هادی جانفدا ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

 

چون سگ که به دیوار حرم چسبیده

کفری به لباس مذهبم چسبیده

لبهام که باز بود گه گاه به ذکر

از شیره لبهات به هم چسبیده

 

 

تو صبح شدی شروع من تنگ غروب

از اصل نه از فروع ـ من تنگ غروب

یک نیم کره فاصله داریم از هم

تو منتظر طلوع ، من تنگ غروب

 

 

کاش از لب تو شراب میدزدیدم

یک بوسه به اضطراب میدزدیدم

باید قبل از هجوم شبهای کرج

از  خنده ات آفتاب میدزدیدم

 

 

رازی تو ، که بی حجاب بهتر هستی

 ‌‌هرچند خودت حجاب اکبر هستی

شاید که تو را نسیم برگرداند

از روسری خودت سبکتر هستی...

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.