قصه های زندگی-

25 تیر 1392 | 448 | 0

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, 25 تیر,1392 در وبلاگ سعیده اصلاحی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

نگاهی به دو مجموعه  با عنوان:باریدن یا نباریدن-پدر من بازاریه

مجموعه ی ۲۴داستان کوتاه

نوشته ی : مهدی احمد پور

ناشر:اندیشه ی پویا-چاپ اول - زمستان ۱۳۹۱

 

***********************************************

نویسنده در مقدمه اظهار داشته است:تمام تلاش خود را کرده ام تا این داستانکهاتلنگری باشدبه

زندگی ماشینی و کم احساس حال حاضر ما.

شایدبه خودمان بیاییم و قدر یکدیگر را بدانیم.

نگاه او نگاهی تازه و چند و جهی ست به داستانهای عامیانه ی کهن که برخی را در کتب درسی قدیم خوانده ایم با موضوعاتی متفاوت که سعی در بیان ارتباطات اجتماعی و رفتارهای انسانی دارند.

در ادبیات منثور ژانر داستانک دارای جایگاهی قابل تامل است زیرا داستانک نگاهی عمیق اما کوتاه و دقیق به رویدادها دارد و تابع قوانین کلی داستان نویسی در ابعاد کوچکتر و فشرده تر است و حاصل تجربه های یک نویسنده ی مضمون یاب و نکته سنج که هر روز و هر لحظه به کشفهای تازه ای از روابط انسانی و اجتماعی می رسد.

در داستانک استفاده ی مو شکافانه و هوشمندانه از قابلیتهای داستانی هر رویداد و خلق فضاهای بکرو ایجاد دیدگاههای منطقی و قابل دفاع نشان دهنده ی  هنر بی نظیر یک نویسنده است.

ادبیات داستانی با پشتوانه ی عظیمی از اسطوره های کهنسال امروزه با تحول و تکاپوی هنر مندان عرصه ای تاثیر گذار  و خلاق را پدید آورده است.

در ادبیات منثور داستانک را می توان به نوعی با قالب تک بیت  در ادبیات منظوم هم شان دانست که با زبان گویا و واقعه پرداز به شکلی دلنشین جوهره ی فشرده ی کلام را در کوتاه ترین زمان با کمترین کلمات به مخاطب عرضه می کند و صد البته با پر هیز از کلیشه سازی و کلی گویی و توجه به جز نگری به انتخاب موضوعات بظاهر ساده اما قابل پردازش به گونه ای که ایجاز مناسب و غنای معنوی آن معرف قلم توانمند مولف خواهد بود.

داستانک را می توان یک ژانر متفاوت دانست که نه واقعیت محض است و نه تخیل محض. اثری که ریشه و تنه دارد اما شاخ و برگهایش با حذف زواید.محدود .منسجم و قابل ارزیابی است.

مولف به تبع قدرت و مهارت خود به روایت اثری می پردازد و بستر موضوعی را با جملات مرتبط فراهم میسازد و شخصیت ها و عناصر را در هم می آمیزد اما بسط دهی و نتیجه گیری را به ذهن مخاطب میسپارد.

در داستانک.نو آوری در واژه ها.گوشنوازی عبارات.پرهیز از تصنع و تکلف و دقت در توصیفات و بر خورداری از عمق مورد توجه است تا تجارب تازه یا کهن به شکلی متفاوت بیان شود.باید از سطحی نگری و ساده انگاری پرهیز نمود  و با قوت بخشی به مقطع و نتیجه ی داستان تلاش نمود تا اثر به یک حکایت عامیانه ی تمثیلی و تکراری تنزل پیدا نکند.

با دیدی کلی تر باید گفت:داستان هر داستان نویس آیینه ی فرهنگ و اندیشه ی اوست و در این  دومجموعه  نویسنده دست به کاری زده است که در اندیشه ی اغلب نویسندگان امروزی طراحی می شود اما در لحظات آفرینش استعداد بالقوه ی  کلمات به فعلیت می رسند و نا خود آگاه متن از ایجاز و قالب داستانک فاصله می گیرد.

برجسته ترین نکته در این دو مجموعه توجه آگاهانه ی مولف به عنصر ایجاز است که با وجود تمام قابلیت های نثر در ادبیات داستانی کم رنگ جلوه کرده است.

پرداختن به موضوعات  زنده . دقیق و جز نگر و نثر ساده اما روان و بی حاشیه ار محاسن دیگر این داستانکهاست  که در باز نویسی و پردازش به روش استقرایی یعنی از جز به کل رسیدن جزییات زندگی را همراه با عواطف و احساسات و واقعیات پیش روی مخاطب قرار  می دهند.

هرچند بخشی از این آثار فاقد تکنیکهای خاص روایی  و مدرن امروزیست اما مولف توانسته است با توسل به سادگی از تکرار کلمات در امان بماند.

گویی با دور بینی در دست از لابلای آدمها و اشیا عبور کرده و هر حکایت و نکته و نقطه  از جامعه را که قابل ارایه تشخیص داده به رشته ی تحریر در آورده است.

مولف این آثار با اصول داستان نویسی و شگردها و ترفندهای خلاقانه آگاه است اما دغدغه ای برای تعلیق و تایید ندارد و خواننده را در هول و ولای اثر غرق نمی کند. و با بهره گیری از رویدادهای تجربه شده  که ملموس  و عینی اند و پرهیز از شعار زدگی  و صدور حکم مستقیم که از جاذبه ی متن می کاهد و به آن رنگ تکلف می بخشد آثار این  دومجموعه را خواندنی تر کرده است نظیر داستان مراقب.

تلاش جهت ایجاد تقابل بین متون کهن و شرایط امروزین جامعه که شخصیت ها ی متفاوت را با عملکردهای مختلف به نمایش می گذارند و به نتایجی طنز آلود اما حقیقی می رسند و با نوعی دید انتقادی به بیان و رد معظلات زندگی مدرن امروزین می پردازند به خوبی هویداست - مثل داستان حسنک کجایی-

همچنین توجه به اصل غافلگیری مخاطب که از نکات پر کشش محسوب شده  و می بایست هنر مندانه و تقریبا غیر قابل پیش بینی باشد.مثل اشکهای گوشه ی چشم-

و نیز انتخاب نام در خور  که در عین تناسب با متن  موضوع آن را بر ملا نسازد مثل رکب -

در این دو مجموعه مخاطب منتظر است با ایجاد شخصیتهای روشن و ملموس  و با بهره وری از تفکری جاندار و نگاهی پخته و نافذ و همه سو نگر با جهان بینی و دیدگاه مولف آشنا تر شود اما برخی موضوعات به جهت نگاه تک بعدی و ساده به پردازش داستانی نرسیده و در حد یک طرح یا نکته باقی مانده اندمثل: اسب سیاه- چوپان دروغگو-دزد سوم........

پرداختن به حالت های ظاهری و گاه حتی شعار گونه از رفتارهای عادی مردم کوچه و بازار  از عمق ماجرا و روی آوردن به جزییات ساده ی زندگی باید همراه پاسخ به ابهامات و تردیدها بوده و با منطق درونی صورت پذیرد.

و نیز پرهیز از ساده انگاری و سطحی نگری که اثر را از چهارچوب داستانی خارج کرده و به یک نکته یا لطیفه مبدل میسازد نظیر داستانک : گل.

معترفم که قلم مولف در بیان نکات دقیق تر و موثر تر تواناست و این نخستین قدمهای منتشر شده ی اوست که می بایست محکم تر و پویاتر گردد وچشم به راهم تازه  های پر طراوت و دلنشینش را بخوانم.

برای این نویسنده ی ارجمند روزگاری بهاری و رو به تعالی آرزومندم.

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.