نشسته ایم من و میز و سفره و گلدان
وطعم داغ تو در سایه روشن ایوان......
*سلام..صبح شما خوش..کجا؟بفرمایید*
یکی دو جرعه فقط چای تلخ و بعد از آن
دوباره وقت کم آورده ای و دیرت شد....
دوباره با عجله....نه نرو....نرو الان....
چرا فرو بنشیند بخار این کلمات......؟
چقدر بسته بماند دهان این قندان....؟
به جای من شب و روز از تو لب بگیرد باز؟
رقیب من شده ...نه؟...خوش بحال این فنجان#
*************************************************