آغاز می شود غم عالم به نام عشق
ما داغدار سوگ توایم ای امام عشق
این اشک ها ز تشنگی ات آب می خورند
خشکیده در عزای تو یک عمر کام عشق
سرها همه به سوی تو برگشته اند باز
شاید رسیده عطر تن ات بر مشام عشق
دل را به کف گرفته به میدان خون زدی
آری نبود کـــار تو الّا قیـــــام عشـــق!
از لحظه ای که بر سرِ نی سر، بلند شد
مفهوم سربلنــد شدن، شد پیـــام عشـــق!
تا از بیان شرح غم ات دیده ها تر است
" ثبت است بر جریده ی عالم دوام عشق"
دنیا برای دلشدگان ات برابر است:
با لحظه ی سلام تو تا والسّلام عشق...