ای منشا تشنگی ها ، ای عشق رودی تو رودی
در نیستی می خرامی ، اما دلیل وجودی
تو در نمازم روانی، تو در نیازم نهانی
هم رهگشای قیامی، هم رهنمای سجودی
ای رویداد ازل زاد، ملک خیال از تو آباد
ما نیستیم و نبودیم ، تنها تو بودی تو بودی
در چشم تا می درخشی ، هر سنگ را می گدازی
با نیشتر می نوازی ، شور شدید سرودی
در گریه خندانم ای عشق، در خنده گریانم ای عشق
آمیزه آب و آتش ، معجون غیب و شهودی
ای اشک ها وقت سوز است ای آه وقت بروز است
بی حرف باید بگویم ...