سال هزارو نهصد و چهارده
جهان به جنگ خویش می رود
هزارو نهصد و هجده
جهان از جنگ خویش برمی گردد
به تاخیر بیفت
سالهاست که صلح
در تاخیر نطفه می بندد
و تاخیر در بیست سالگی من
فکر کن
تنهایی ، سایه پیر تفنگی ست که می گوید
صلح
نه از کبوتر شروع می شود
نه از زیتون
بلکه نیایش کوچک گنجشک هایی است
که می دانند بهشت
نام قبیله ای است در همین نزدیکی.
...
توضیح // چاپ شده در (امواج ارغوانی )سید ضیاالدین شفیعی سال ۱۳۸۷و (سجاده های سربلند) ۸۹ البته به اسم شخصی دیگر