03 تیر 1391 | 533 | 0

این مطلب در تاریخ شنبه, 03 تیر,1391 در وبلاگ اصغر معاذی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

غروب...زمزمه ای با ترانه های قدیمی
غمی به وسعت ایوان خانه های قدیمی

سکوت ساده ی عکسی شکسته می کشد آرام
مرا به گوشه ای از عاشقانه های قدیمی

صدای گرم "بنان" یاکریم های جوان را
نشانده است در آغوش لانه های قدیمی

هوای چادر مادر بزرگ و جای تو خالی...
که باز گریه کنم با بهانه های قدیمی

مگر به یاد تو امشب غبار آینه ام را
به بادها بسپارند شانه های قدیمی

هوای تلخ اتاق و غمی که می وزد از دور
و عشق تازه تری با ترانه های قدیمی...!
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.