سلام
این روزها کمتر دستم به نوشتن میره وقت امتحانات و درسه شعر منو ببخشه انشاالله
چند روز پیش پیامکی از دوستی گرفتم یک بیت بود از خودش
کسی خبر نشد اصلا کسی چه میدانست
خبر چقدر سر و ساده بود ما رفتیم

محمد حسین نجفی رفت سربازی
این غزل رو بعد از دیدن این پیامک برای محمد حسین گفتم انشالله زود برگرده که جاش خیلی تو جلسه افتابگردانها خالیه
تقدیم به محمد حسین نجفی عزیز
زخمهایم را علاجی نیست وقتی نیستی
نه ! به مرهم احتیاجی نیست وقتی نیستی
رفتی و پاییز انبوه درختان را گرفت
سرو و تبریزی و کاجی نیست وقتی نیستی
خواب دیدم رفته ای و کشورم تاراج شد
خواب دیدم تخت و تاجی نیست وقتی نیستی
خواب طولانی من عمر مرا بر باد داد
سکه هایم را رواجی نیست وقتی نیستی
بعد تو چیزی برای عرضه کمتر داشتم
عمر هم در این حراجی نیست وقتی نیستی