جهنم

20 مرداد 1389 | 540 | 0

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, 20 مرداد,1389 در وبلاگ سیدمحمد حسین حسینی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

سلام


پس از تو حال نگاهی که میچکد یکریز
شبیه صبح بهار است یا شب پاییز

به حکم های دلت من همیشه محکومم
و خشت های دلم را برید ان گشنیز

رواق محشر چشمت بهشت بود اما
تو رفته ای و جهنم شده است رستاخیز

منی که برده ام از باغ تو کلاغان را
ز یاد برده ای ای سیب سرخ در جالیز

تمام خانه شهادت دهد که تنهایم
بیا بپرس از این خلوتییه رخت اویز

سوال میکنی از من بدون من هستی
و مرگ پاسخ این پرسش هراس انگیز

 

موفق باشید

 

یا علی مدد

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.