هر کس به يک نگاه تو دل داد يا رضا
از بند غصه ها شده آزاد يا رضا
بار نخست از سوي آزادي آمدم
اما دلم به دام تو افتاد يا رضا
از مرقد کريمه رسيدم که شد دلم
یک يا کريم صحن گُهرشاد يا رضا
با هر فراز جامعه شد همصداي من
در صحن جامع رضوي، باد يا رضا
من را بس است مرحمت گوشه چشمي ات
در بين حجره هاي پريزاد يا رضا
در صحن انقلاب تو، شد منقلب دلم
از بس کنار پنجره فولاد يا رضا ـ
حرف از زيارت و حرم و کربلا زدم
گفتم ز عيدي و شب ميلاد يا رضا
من دست خالي آمده ام توشه دست توست
اذن طواف مرقد ششگوشه دست توست