خدا چه نی شکری آفرید از دهنت!
که شعر قند روان شد چکید از دهنت!
جهان سیاه تر از رنگ چشم های تو بود
که ناگهان کلماتی سپید از دهنت
رها شدند و خداشان "نسیم" نام نهاد!
بسا نسیم که این سان وزید از دهنت.
و بادهای "ورارود"* عود سوزاندند
که رودکی غزلش را شنید از دهنت!
اگر چه سعدی ای اما به گوش می آید
صدای زمزمه ی بایزید از دهنت!
**
"غزل پرنده ی پر بسته در دهان تو بود"
تو لب گشودی و ناگه پرید از دهنت!
*ورارود همان ماوراالنهر است.
از مجموعه ی "ترانه ماهی ها"