...آذر 80 رفتیم انجمن شعر بر و بچه های افغانی در مشهد.انجمن خوبی بود شعرهای خوبی شنیدم،جناب محمد كاظم كاظمی هم "بیدل "خواند و شرح داد.من هم غزلی خواندم ...
پایان جلسه یكی از دوستان با لهجه ی جذاب افغانی از من پرسید:"همشیره!از كدام ولایت آمده ای؟!"
و اما اون غزل:
چشمم به حرف آمده و بي قرار لب
كي بشكند سكوت مرا بي گدار لب؟!
تقديم تو ـ هزاره ي من ـ يك هرات چشم
نا قابل است سهم تو يك قندهار لب!
"بودا" دل من است كه تخريب ميشود
بوسه ست مرهم دل و مرهم گذار لب!
مي رقصمت چنين كه تويي در نواختن
ني :لب ،كمانچه: لب ،دف و چنگ و دو تار: لب!
در حسرتم كه اول پاييز گل كند
بر شاخه ات شكوفه ي سرخ انار ـ لب ـ!
از مجموعه ی "ترانه ماهی ها"