با هرچه خواهراست به عالم برادریم

01 مهر 1392 | 377 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 01 مهر,1392 در وبلاگ اسماعیل امینی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


 

 

از یار اگر چه هیچ نصیبی نمی بریم

جان می دهیم و در عوضش عشوه می‌خریم

باری عجب معاملۀ احمقانه ای ست

از یار عشوه کار به هر حال ما سریم

آن یار اگر ذخیرۀ تیم محلی است

ما تک ستاره ایم  که در لیگ برتریم

او تنبل است و می خورد و چاق می شود

ما غصه می خوریم و زرنگیم و لاغریم

او دلبر است و یکسره در فکر دلبری ست

ما شاعریم و یکسره در فکر دیگریم

ناشاعران به یک دو سه تک بیت شهره اند

ما با هزار قطعۀ معروف منکریم

ما بر خلاف آن چه سرودند شاعران

از هر نظر که بنگری از یار بهتریم

از باغ دوست، دانۀ حرمان نصیب ماست

چون در میان این همه کفتار کفتریم

این عشق ما که شور جوانی فقط نبود

پیری رسید وباز هم علاف دلبریم

دلبر که اهل مهر و وفا نیست ، چون گل است

ما پای بند مهر و وفاییم ، چون خریم

***

دلبر! چرا همیشه به ما فحش می دهی؟

روزی رسد که طاقت فحشت نیاوریم

ما هم جواب فحش تو را باز می دهیم

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

گفتی زخاک بیشترند اهل عشق من

ما برتریم از همه شان هر چه بنگریم

چون " بنگریم " قافیه ای عاشقانه است

آن را به شکل مصرع سعدی می آوریم

ارشاد و گیر و گشت اگر نیست ، پس چرا

دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم؟!

گفتی به ناز: بیش مرنجان مرا برو

ما می رویم و هر چه که داریم می بریم

دی گشت با چراغ همی گشت گرد ما

گفتیم : ای عزیز ! من و یار همسریم

غیر از همین یکی که عیال و وبال ماست

با هر چه خواهر است به عالم برادریم

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.