سلام علی آل یس













...
دل می دهم به وسوسه هایت، به کافری
به هرچه که از عشق برایم بیاوری
من غرق در تلاطم از خود بریدنم
دریاست اینکه خواسته از من شناگری
با گیسوان شب زده ام تار می زنی
تا ماه را به چنگ خودت در بیاوری
قواص کار کشته در اعماق آبها
از موجهای سرکش من کم نیاوری
با یک نگاه جان پلنگ تو را گرفت
آهوی سرفراز من از درس دلبری
قسمت نبود سهم تو باشم چرا هنوز
از چشمهای قهوه ای ام فال میخری؟!
هرچند می رسی به خودت در نگاه من
اینبار باید از همه ی خویش بگذری !!
عزیز باشید وسرافراز
یاعلی