در سینه اش غم بر لبش اما تبسم داشت...

01 مهر 1392 | 461 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 01 مهر,1392 در وبلاگ حسین عباسپور ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

مانند باران بود و بر دل ها ترنم داشت

مانند چشمه لطف سرشارش تداوم داشت

در سفره اش نان جویین خشک بود اما

در کیسه خیرات نان گرم گندم داشت

از برکت دستان او شهری نمک میخورد

شهری که درآزردن قلبش تفاهم داشت

هم دوست هم دشمن نمک بر زخم او پاشید

او باز هم شوق هدایت درد مردم داشت

یا نیمه شب همسایه هایش را دعا میکرد

یا از غمی دیرینه با چاهش تکلم داشت

مرداب ها هرچند قدرش را نفهمیدند

او باز باران ماند و بر دلها ترنم داشت

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.