خیلیا گفتند داری میری پیش رهبر ریشاتو نزن
محسن کاویانی 1- در آغاز بفرمایید که شعر و شاعری از چه زمانی و چگونه برای
شما جدی شد
و از چه اساتیدی در این مسیر بهره بردید؟
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما و همکارای
محترمتون
اگر بخوام به طور دقیق بگم از سال 1388به طور حرفه ای شروع کردم
ولی قبل از اون به دلیل اینکه در رشته ورزشی کشتی
فعالیت داشتم ناخودآگاه
مجذوب طنین ضرب و زنگ زورخونه شدم و اشعاری که مرشد سید اسحاقی و
مرحوم مرشد محمدزاده با
آن نوای دلنشین میخوندند در علاقمندی من به شعر
تاثیر زیادی داشت.اینم عرض کنم که
فقط من نبودم که از وادی کشتی به وادی
شعر اومدم تا اونجایی که من خاطرم هست مرحوم
سیدحسن حسینی ،
حاج علی انسانی ، آقای شکارسری ، احمد آقای علوی ، آقای پیمان
سلیمانی ،
آقای حمیدرضاحامدی ، آقای مرتضی پارسا و خیلی های دیگه هم بودند و هستند
که مثل من از گود کشتی به
گود شعر کشیده شدند.کشتی به خاطر محیطی که
داره ناخودآگاه شاعر سازه و من بی اغراق بگم خیلی وقتا علاقه ای
که بین
بچه های کشتی برای مطالعه کتابهای ادبی میبینم برام شگفت انگیزه!
عرض میکردم خدمتتون گاه گاه سیاه مشق هایی
مینوشتم که نمیشد اسم شعر روی
اونا گذاشت.تا اینکه دریک مراسم که برای تجلیل از جوانان برتر استان قم برگزار
میشد
با سید برقعی آشنا شدم که ایشان در بخش فرهنگی بودند و بنده در بخش ورزشی
و
رفاقت ما با آسیدحمیدآقا از اونجا شکل گرفت.سیدحمید مثل یک برادر بزرگتر دست
منو
گرفت و به محیط شعر آورد و همیشه
برادرانه در کنارم بود با اینکه هفت سال
از بنده بزرگترند ولی صمیمانه باهام
برخورد میکرد .

سید حمید برقعی - محسن کاویانی
خب اساتیدی که همیشه سایه لطفشون بر سر بنده بوده زیادند ولی دونفری
که تاثیر به سزایی در شکل گیری اعتماد به نفسم در
شعر و پیشرفتم داشتند
بدون شک استاد دکتر محمد علی مجاهدی(که
انشاالله خدا طول عمر باعزت به ایشان عطا کنه)
و سید مهدی حسینی بودند که هنوزم تا
ایشان مهر تاییدشان بر شعرم نخورد
جرات ارائه آن را ندارم.

استاد محمد علی مجاهدی(پروانه) _محسن کاویانی
2- از میان ژانرهای شعری متعدد چرا به شعر آیینی علاقه مند
شدید؟
خب مسلماً اگر بخوام بدون نگاه به عنایات معنوی و لطفی که
اون بزرگواران دارند
این سوال شمارو پاسخ
بدم باید بگم که چه من چه شما ، چه هرکسی که تو
دستگاه اهل بیت و ظیفه ای رو انجام
میده یه دلیل داره : عشق به اهل بیت چیزیه
که از کودکی با گوشت و خون ما آمیخته
شده از همون بچگی یادمون دادند اگر چیزی میخوایم
از همین اهل بیت بگیریم.هیچوقت سفره های حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت
رقیه(س)
خونه قدیمی مادربزرگمو یادم نمیره که جزو شیرین ترین خاطره های بچگیمه.

محسن کاویانی
نیمه شعبونای محله قدیممون و محرماش
یادم نمیره. دسته زنجیرزنی و بوی گلاب و
اسفندش و قربونیای مسیر تاحرم رو یادم نمیره تکیه محل و سنج و
علم و کتل و طبل
و بیرق آقا قمربنی هاشم (ع) چیزاییه که بخش عظیمی از نوستالوژی های مارو تشکیل میده.
این عشق و علاقه هم
از دیروز و پریروز و یک هفته پیش نبوده ، دست خود ماهم نبوده
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که
هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
ولی چیزی که همیشه ازش وحشت داشتم و دارم اینه که مردم با لقب
شاعر آیینی منو
بشناسند! به همین دلیل هیچوقت وبلاگمو با شعرای آیینیم به روز نکردم. شاید توجیه
درستی نباشه
ولی ترسم از اینه که خدایی نکرده کار خطای من به پای مریدان خالص و واقعی
مرادمون آقا امام حسین نوشته بشه. ببینید
متاسفانه امروز من بعضی چیزارو از بعضی
از همین شاعرای آیینی که زیر ذره بینند میبینم که دلم میشکنه.شاعرآیینی باید
پهلوون باشه
باید لوطی باشه باید مرام و مسلکش مرام و مسلک علی(ع) باشه باید تو
دل برو باشه
خیلی از کارایی رو که خیلیا میکنند نباید انجام بده.نباید دلی رو
بشکونه ، نباید یادش بره
که اگرم چیزی داره از برکت این دستگاهه.شاعر در خونه ی اهل بیت باید
خیلی چیزاشو
فدا کنه همونطور که خیلی چیزا به دست میاره به همشونم میگم تورو قرآن علی واریتونو
هم قد علی گوییتون کنید بعد اجازه بدین که شاعر آیینی خطابتون کنند.با نشاط بودن و
گشاده رو بودن شیوه
برخوردتون با مردم باشه چه مداح چه شاعر چه هرکسی که ازاین
دستگاه یکیشو دوتا کرده وفرششو به عرش رسونده چه مادی چه معنوی
باید بدونه
با اخم و کبر کسی بزرگ نمیشه بعضیاشون دارند زیادم دارند.دیدم که میگم. علی(ع)
به وقتش جاذبه داشته به
وقتش دافعه، لبخندش واسه دوستاش بود و اخمش واسه
دشمناش.مگه غیر ازاینه کسی که داره به شاعر نعت
گوی علی احترام میزاره یعنی
دوست علی؟ دیگه کبر و غرور و اخممون واسه چیه؟هیچوقت یادمون نره خیلی از پهلووناو
یلای
عرب بودند که زخم تیغی از علی به تن داشتند اما هیچکسی نبود که زخم زبانی
ازعلی به جگر داشته باشه پس شاعرای علی
(ع) هم باید رو باشند.علی کجا و ما کجا؟
خدای بالا سرم شاهده هروقت هم چه از
برگزیده شدن در جشنواره ها و چه از صله
هیئت ها پولی به دستم میاد بنا به امر مادرم که از سادات حسنیه بدون
برداشتن
حتی یک ریالش به کسایی میدم که مطمئنم اگه خود مولا مرتضی علی(ع) هم الان بود
همین کارو میکرد.
چندسال پیش با
چندتا از دوستای ورزشیم گروهی تشکیل دادیم که با هزینه شخصی
و در حد وسعمون به بعضی از خونواده های بی بضاعت کمک کنیم.کمک که میگم نه اینکه
فکر کنید کمک های کلانا! نه مثلاً تو همین ماه روزه توانمون این بود
که کمی زولبیا و بامیه
و خرما و پنیر و چایی و مایحتاج اولیه ی افطار و سحر چندتا از این خونوادهارو تا حد کمی
تامین کنیم.شایدم دوستام راضی نباشند که بگم ولی
میگم! به قول کنفسیوس:
به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی روشن کن.
انگار عادت کردیم دست روی دست بزاریم و
به زمین و زمان ایراد بگیریم ما که ادعامون
میشه داریم تو مکتب اهل بیت قلم میزنیم این کارو نکنیم کی بکنه؟نمیدونم اسمش
ریاست یا هر چیز دیگه کار
ندارم فقط خدارو شاکرم که اگر پولی هم از این جشنواره ها
میگیرم به راهی میره که خدا شاهده اگر داشتم دوست داشتم بیشتر
ازاینا کمک کنم.
چون بعضی از زندگیا واقعاً جیگر آدمو آتیش میزنه.چه قشنگ گفت صائب:
به هوش باش دلی را
به سهو نخراشی به ناخنی که توانی
گره گشایی کرد
پول شعر آیینی رو نمیخوام من صله رو از
خود امیرالمومنین(ع) و فرزنداش میخوام.
محسن کاویانی 3-وضعیت کنونی شعر آیینی در کشور و استان قم را چطور ارزیابی
می کنید ؟
وضعیت کمیّت در این حوزه عالیه ولی وضعیت کیفیّت کمی جای
تامل و شاید جای تاسف
داشته باشه.خداروشکر در قم به برکت وجود اساتیدی مثل استاد مجاهدی و سید مهدی حسینی
این کیفیت
درجه بالایی داره ولی اگر بخوایم کشوری نگاه کنیم متاسفانه بعضی از شعرای آیینی
نامدار مسیرو خودسرانه و خودخواهانه
دارن اشتباه میرن وبا این توجیه که ما کار به کار کسی
نداریم و شعر دلی خودمون رو مینوسیم چنان ضربه ای بر پیکره مذهب و دین
وارد میکنند
که اگر هزاران دشمن ضد دین هم بخوان چنین ضربه ای رو وارد کنند نمی تونند! اینم بگم ما
و بزرگترای ما در
عرصه شعر به هیچ وجه با روضه و اغراق در شعر مشکل نداریم ما میگیم
اگه میخوایم بیاریم قشنگ بیاریم و واقعاً شاعرانه فی المثل اگه
قراره روضه ی خانم
فاطمه زهرا رو شعر کنیم باید بگیم صورتش انقدر لطیف بود که با نسیم سحری هم خراش
برمیداشت و آزرده خاطر
میشد این یعنی شعر، مطمئن باشید خود مخاطب تا آخر روضه رو
میگیره و حض خودشو از شعر میبره نه اینکه برای در آوردن
گریه ی مخاطب سنگین ترین
روضه هارو منظوم کنیم و اسمشو بذاریم شعر بعدشم ما باید سعی کنیم مخاطبمون رو
فراتر از مخاطب هیئتی و شیعی ببریم باید به مخاطبای ادیان و
مذاهب دیگه هم توجه کرد.
ببینید آقای موسوی من دوستی دارم زرتشتی که توی همون
تشک کشتی باهاش آشنا
شدم و موقع تمرین انقدر یاعلی یاعلی میگه که منی که شیعه هستم نمیگم! ارادت خاصی
به آقا
امیرالمومنین(ع) و آقا ابوالفضل العباس(ع) داره مسلماً در این دو بزرگوار ویژگی هایی
رو دیده که براش جذاب بوده و به شخصیت این
دوعزیز علاقمند شده.چرا این ویژگی هارو تو
شعرمون پررنگ نکنیم و چیزهایی کلیشه ای که فقط خودمون دوست داریم رو هی بگیم؟!
به خدا قشنگی و خوبی و زیبایی رو همه دوست دارند و علی(ع) و فرزنداش سراسر خوبی
و زیبایی اند پر از صفتای
قشنگی که لبریز شعرند مگه غیر از اینه که در ادبیات فراوان بودند
جرجی زیدان ها ، جرج جرداق ها ، بولس سلامه ها ، حنا فاخوری
ها ، آنتوان باراها و
میخاییل نعیمه های مسیحی که عاشق مسلک امیرالمومنین شدند؟
پس میشه.شعر برای امیرالمومنین(ع) زیاد
دارم ولی خداشاهده وقتی پای صحبت های
این آقا یزدان زرتشتی نشستم حس کردم یکی از شعرای علویمو بیشتر از شعرای علوی
دیگم دوست دارم شعری که با این مطلع بود:((برق چشمان تو بر ظلمت میدان تابید))
من در جای دیگه هم اینو عرض کرده بودم در سال 1988 انتشارات وایكینگ در انگلیس
با
دستمزد بی سابقه 580 هزار پوند از اثر ضد اسلامی
ولی تاثیر گذار یك نویسنده هندی
حمایت كرد
و بعد اون نیز ارگان های ضد دینی انگلیس و
آمریكا
از هیچ كمك مالی برای این
اثر دریغ نكردنداگر به
دلیل این حمایت ها پی ببریم اهمیت موضوع برامون بیشتر و
درك قدرت قلم برامون آسونتر میشه تاثیری
كه یك شاعر یا نویسنده بر اذهان عمومی میذاره
گاهی به مراتب عمیق تر از خود واقعیته.کاش بعضی
از دوستان آیینی سرا واقعاً قدر استعدادی
رو که خدا بهشون داده بدونند و بفهمند
چرا امروز کسی مثل استاد مجاهدی از خیلی
از اشعار آیینی دلخورند و ناراحت...

محسن کاویانی
4- این که برخی می گویند طی سال های اخیر شعر استان قم دچار
رکود شده را
قبول دارید یا خیر و چرا؟
به هیچ وجه! نسلی که در سالهای اخیر از شعر قم معرفی شده
جزو درخشان ترین
چهره های شعر جوان کشور محسوب میشه چه در موضوعات آیینی و آزاد و عاشقانه چه
در قالب های
کلاسیک و سپید بچه های قم در این سالها خوش درخشیدند و روز به
روزهم تعداد این
چهره ها در حال افزایشه. درهمین جشنواره شعر و داستان جوان که
هرسال برگزار میشه
پارسال هفت تا از رتبه ها از آن بچه های قم شد که در تمام دوره های
جشنواره سوره بی
سابقه بوده.مسلماً شعر قم موفق بوده که امروز شاهد استقبال
روز افزون نوجوانان و
جوانان این استان از شعر هستیم.چه در خانمها چه در آقایون شعر قم ،
امروز ما خیلی غنی
هستیم واگر در جشنواره ها و محافل ادبی بزرگ کشور بنا به
دلایلی گاه مغرضانه و بی انصافانه با شاعران قم برخورد نشود فرصت
عرض اندام
بیشتری در شعر کشور دارند و تمام کشور از اشعار این عزیزان لذت میبرند.
به اعتقاد من متاسفانه بچه های قم از
دوطرف زخم میخورند چون خیلی از بچه های شاعر
استان های دیگه فکر میکنند که بچه های شعر قم بیشتر مورد توجهند در صورتیکه
خداشاهده واقعاً اینطور نیست.من حاضرم قسم بخورم اگر بچه های قم نسبت به
محیط کوچیکش گاه
بیشتر به چشم میان چون برتریشون انقدر مشهوده که هیچکس
نمیتونه منکرش بشه ولی خب منتقد مقرض همیشه بوده و
خواهد بود عرصه شعر هم
تشک کشتی نیست که بازنده باخت خودشو حس کنه و بپذیره ،
پس دیوار حاشا بلند
است در این وادی!

محسن کاویانی
5- از دیدار صمیمانه شاعران با رهبری بگویید و این که چه برکات
و دستاوردهایی
برای شما به همراه داشته است؟
آقای موسوی خاطره ای براتون میگم که برادرانه ازتون میخوام
بی کم و کاست
درجش کنید دست بوستونم هستم پس یاعلی چندروز قبل از دیدار رهبری خیلیا بهم
میگفتند ریشاتو نزن!
ودلایل و توجیهاتی میووردند که در نوع خودش جالب بود امّا
دوست نداشتم بپذیرم ، دوست داشتم خودم باشم خود خودم نه به خاطر
اینکه یه تصور
غلط رو بدون دلیل درست پذیرفتم تا بعده ها با خودم درگیر باشم که آیا آن دلایل که
من بدون تجربه شخصی پذیرفتم
درست بوده یا نه!برای همین اونروز خودم بودم
محسن کاویانی همیشگی با همون
تیپ همیشگی که همه منو همونطور دیده بودند.
برامم جالب بود خیلی از دوستانم واقعاً قیافه هاشون تو اون
دیدار از زمین تا آسمون
فرق کرده بود!وقتی نوبت من شد که به رهبر عرض ادب کنم اولین جمله ای که
ایشان
به بنده گفتند این بود: به به چه جوان رعنایی!
نمیدونید اونجا تو دلم به چند نفر فحش دادم به خدا اصلاً
ریختم به هم دیگه!
من پدرم جانباز جنگه و اونروز نامه عده ای از جانبازان قم
که دوستان پدرم هستند
و از مشکلاتشون گفته بودند رو خدمت مقام معظم رهبری بردم .رهبر مثل یه پدر مهربون
که داره
با پسر جوونش صحبت میکنه خیلی آروم و بادقت به حرفام گوش داد
و بعد به همراهاش گفت که این نامه رو بذارید خودم خصوصی مطالعه میکنم واقعاً
اونجا دلم میخواست سرمو از دست بعضیا وافکار غلطشون در مورد خیلی از چیزها
به دیوار بکوبم.اون شب
برای من برخورد رهبر با جوونا با اون روی باز و گشاده و
مهربانانه واقعاً خاطره انگیز بود وناراحت بودم از دست کوته نظری عده
ای که با تصورات
غلطشون شان خیلی از ارزشهارو پایین میارند.وقتی سر سفره افطار ساده زیستی
رهبرو دیدم که انقدر صمیمانه
کنار ما نشسته بود و افطار میکرد تا چندساعت هنگ بودم.
به میلاد عرفانپور که کنارم نشسته بود گفتم بعضیا انقدر
اومدند دیدار رهبری که خیلی
عادی انگار دارند سر سفره پدرشون افطار میکنند!
حضرت عباسی ناحقیه خیلیا این دیدارو هرسال برند و
جوون ترایی که نیازه اون فضارو ببینن نرند.
متاسفانه ما امروز میبینم در جامعه خیلی ها جلوتر از رهبر
حرکت میکنند و با دیدگاهی
افراط گرایانه ناخواسته باعث بدجلوه دادن نظام و رهبری در بین جوانان میشوند.
توجه به جوانان و روحیه با نشاط و شوخ طبع رهبر در اون شب خاطره انگیز میتونه الگوی
خوبی برای ما باشه .در ادامه جواب سوال دومتون که گفتم مرید امیرالمومنین(ع)باید
همیشه گشاده رو باشه میگم، این مطلبو به عینه در دیدار رهبری حس کردم نمیدونم از
کجای
اون دیدار بگم چون لحظه به لحظش شعر بود.

محسن کاویانی
6- به نظر شما برای این که شعر آیینی قم کماکان به مسیر درخشان
خود ادامه دهد، چه
موانعی باید از سر راه برداشته شود و این که رسالت
مسئولان و نهادهای فرهنگی در
این باره چیست؟
من همیشه به دوستام محبت کامل میکنم اما اعتماد کامل نه چون
امیرالمومنین(ع)
اینو گفته از این رو شاید جمع کثیری از دوستام خیلی از
چیزای شخصی منو ندونند
اما برای شناختن افراد صمیمی که اطرافم هستند یه تزی دارم
که خیلی بهش معتقدم
اونم اینه که گاهی خیلی بداخلاق و تند خو میشم ،
گاهی خیلی تابلو دروغ میگم
طوری که بفهمند ، گاهی غیبت میکنم گاهی تهمت میزنم، گاهی بددهن میشم و...
دوست دارم عکس العمل اطرافیانمو ببینم بعضیاشون میخندن ،
بعضیاشون اخم میکنند ،
بعضیاشون بدون این که بگن چرا بعد یه مدت رفتارشون تغییر میکنه و سرسنگین میشن ،
بعضیاشونم سرسری
رد میشن ، بعضیاشون تو جمع بهم میگن چه صفت زشتی پیدا کردم
که خودشونو زیبا جلوه بدن! ولی بعضیاشون هستند که
خصوصی به خودم میگن:
محسن تو چندوقته این مشکلو پیدا کردی چته پسر؟ متوجهی یا نه؟ راهو داری اشتباه میریا!
اونجاست که اینارو از آدمای صمیمی اطرافم جدا میکنم و
اسمشونو میذارم رفیق
ما اگه رفیق شعر آیینی هستیم باید اشتباهات دوستایی رو که
میبینیم بهشون گوشتزد کنیم
خیلی از ضعف ها و مشکلاتو ما خودمون توش دخیلیم استاد مجاهدی همیشه میگه
اگرجایی دیدین
دارن بعضیا خواسته یا ناخواسته شعری رو میخونند که علاوه بر ادبیات آیینی
به کل دین و مذهبم ضربه میزنند نامردی کردید در حق شعرآیینی اگر تذکر ندید و
ساکت بشینید. نذاریم بعضیا تو ضعف خودشون بمونند دوستانه بهشون بگیم تا قدمی
هرچند
کوچک در راستای اعتلای شعر آیینی برداشته باشیم. این حرف استاد از ته
دله و اگر این روزا فریادش بلنده و گوش
شنوایی رو پیدا نمیکنه چون واقعاً احساس
خطر کرده و در مورد مسئولین و نهادهای فرهنگی هم باید بگم که واقعاً بعضی جاها دارند
کم
میزارند.نگاه کنید الان توی قمی که خودمون توش هستیم و یه جورایی مرکز شعرآیینیه
حاج آقا زمانی کلاسهایی رو تشکیل
داده به نام کلاسهای شعر و معرفت محتشم که خیلی
هم ازش استقبال شد و وابسته به هیچ ارگان دولتی نیست.
فعالیت این کلاسها انقدر پررنگ و تاثیرگذاره که آدم معنی
دغدغه شعرآیینی داشتن رو
میفهمه بعد از اون طرف میبینیم که ارشاد میاد دبیرخونه دائمی شعرآیینی رو تو قم میذاره
استاد مجاهدی
رو هم دبیر این دبیرخونه میکنه بدون اینکه به دغدغه ها و فریادهای ایشون
گوش کنه.به خدا هنوز بچه های قم دقیقاً نمیدونن کار
این دبیرخونه دائمی شعر آیینی چیه
که انقدر فعالیتش کمرنگ و اصلاًبی رنگه ، امیدوارم که مسئولین کمی بیشتر توجه کنند.
این
دولت که رفت بهشونم از صمیم قلب خسته نباشید میگم ولی امیدوارم در ارشاد
دولت های بعدی کمی توجهات به شعرآیینی بیش از پیش
بشه.درآخرهم از شما و دوستان
محترمتون تشکرمیکنم که وقتتون رو
در اختیار بنده قرار دادین.امیدوارم صدو بیست
سال تنتون سلامت و دلتون خوش باشه و زیر سایه مرتضی علی(ع) عاقبت به خیر
بشین.
از فعالیت های فرهنگیتون صمیمانه سپاسگزارم زنده باشید یاعلی مدد