شک نکنید همه هیئتیها شاعرند

سیدحمید برقعی
- از منظر سید حمید رضا برقعی جهانبینی در شعر یک شاعر آیینی
چگونه باید باشد؟
بسم
الله الرحمن الرحیم یکی ازهنرهای بیشمار خداوند آفریدن انسانها
با
چهرههای متفاوت، اخلاقهای متفاوت و حتی اثر انگشتهای متفاوت است؛
احساس من شاعر میگوید که خدا هم میخواهد اشرف مخلوقاتش را
در هئیتهای
متنوع ببیند، پس به هرکدام علاوه بر صورتی متفاوت نگاهی دیگرگون
از دیگری
هدیه کرده است با جهانبینیهای بیشمار و زمانی که این جهانبینیهای
گوناگون با دنیایی به نام شعر - که عنصر اصلی آن تخیل است- میآمیزد
مقولهای
غیرقابل تعریف را به وجود میآورد. پس من هیچوقت به خودم اجازه
نمیدهم
به شاعری جهانبینی ایده آل خودم را پیشنهاد کنم، چه برسد به
اینکه از
کلمه «باید» استفاده کنم. چرا که راز زیبایی شعر در تنوع رنگهای
آن و
در بیرون بودن آن ازخطوط عادی و تعریف شده است. پس ترجیح میدهم
چگونه بودن جهانبینی شاعر را از پنجره کلمات خود او ببینم.
و البته باید
در اینجا به نکته ای اشاره کنم که موضوع رعایت خط قرمز ها
و باید ها و
نباید ها در در ادبیات آیینی مقوله ای مجزا از این مطلب است
که در باره آن
حرف هایی دارم.
- آیا شعر آیینی قابلیت ترجمه به زبانهای دیگر و شناساندن
معارف شیعی به جهانیان را داراست؟
شعرهای
آیینی که در حال حاضر با آنها روبه رو هستیم بدون تردید قابل ترجمهاند
اما در این مساله که آیا این اشعار قابلیت این را دارند که معرفت
شیعی را
به جهانیان معرفی کنند تردید دارم چون این اشعار اکثرا آمیخته با
داستانها
و تلمیحاتی از زندگی اهل بیت است که اگر هم ترجمه شود
نیاز به پاورقیهایی
دارد که انها هم باید ترجمه شوند.
برای مثال اشعار استاد سازگار اشعار
پُر محتوایی است که مصرع به مصرع آکنده
از احادیث و روایات است اما تصور
کنید این اشعار بدون توضیح برای فردی ترجمه شود
که او حتی خاندان وحی را به
خوبی نمیشناسد پس از زیبایی آن لذت نمیبرد
البته بگذریم از این مطلب که
بیتردید نام اهل بیت نور است و اثر وضعی دارد.
گمان میکنم اگر قرار شد
چنین اتفاق مبارکی بیافتد و اشعار آیینی ترجمه شود
باید در کنار آن
داستانهای مرتبط با آن مضامین نیز ترجمه شود تا رفته رفته اثر
خود را
بگذارد. البته باید عرض کنم این موضوع درباره اشعار آیینی صدق میکند
که
صرفا به مدح و مرثیه اهل بیت میپردازد و الّا شعر آیینی دایره وسیعتری
دارد
که سخن گفتن دربارهی آن در این مجال نمیگنجد.
سید حمید برقعی
- با توجه به اینکه شما از درون هیات و مجالس مذهبی رشد کردهاید،
نقش هیئات در پرورش استعدادهای ادبی را چقدر میدانید؟
پیش
از این هم در نشریات دیگر درباره این موضوع مفصلتر صحبت کردهام.
معتقدم
از آنجا که مستمع بزرگ شده در این مجالس سالهای سال در هیئت
تمام مدت از
زبان مداح شعر میشنود و سعی میکند برای دریافت مفهوم ابیات
تمرکز کند و
در قسمتهایی از سینهزنی و نوحهخوانی ناگزیر است به پاسخ دادن
و حفظ
کردن بعضی از ابیات، رفته رفته ارتباط دوستانهای را با شعر برقرار میکند
و ناخوداگاه با عروض و قافیه به صورت سماعی آشنا میشود و از طرفی چون
شعر ارتباط مستقیم با احساس و عاطفه و اشک دارد و هیچ جایی در عالم به
اندازه هیئتها و حسینهها لبریز ازاین زیباییها نیست مستمع ناگهان چشم
وا میکند و خود را شاعر میبیند. یعنی در مجلس امام حسین (ع) همه چیز
دست
به دست هم داده است تا ما شاعر شویم. شک نکنید همه هیئتیها شاعرند؛
منتها
باید خودشان بخواهند

سید حمید برقعی_حاج محمودکریمی_سیدمجیدبنی فاطمه
- حضور شاعر در مجالس مذهبی و نفس کشیدن در فضای هیات، چقدر تاثیر دارد؟
این
حضور برای خود شاعر ضروری است و قطعا در شعر او مؤثر خواهد بود.
علاوه بر
این شاعر به چند ویژگی مهم دست مییابد: اول اینکه تمام مطالبی
که در پاسخ
به سوال قبل عرض کردم در جان شاعر زنده و پویا خواهد بود
به اضافه حال
معنوی که سرمایه شاعر است. دوم اینکه معتقدم شاعر هیئتی
باید با روانشناسی
هیئت خیلی بهروز آشنا باشد و از آن فاصله نگیرد و سوم
شاعران خوب میدانند
که خاستگاه مضامین ناب نهفته در تاریکی پر
از روشنایی هیئت است.
- وقتی شعرتان در محافل مذهبی خوانده میشود و با
عکسالعمل مردم مواجه میشوید، چه حسی به شما دست میدهد؟
اولین
باری که مداحی شعرم را میخواند،آن روز بیست و دوسال داشتم
و نمیدانم
چرا اما تمام بدنم میلرزید و در آن تاریکی احساس میکردم
همه مرا نگاه
میکنند. احساس میکردم همه میدانند این شعر من است!

سیدحمیدبرقعی
- وقتی به زیارت اهلبیت میروید شعرهایشان را برای خودشان میخوانید؟
چه حسی دارید؟
اگر میتوانستم این حس را با کلمات بیان کنم اطمینان داشته باشید که تا الان
در قالب غزلی این حس را سروده بودم.
- تاثیرگذارترین کتابی که در طول زندگیتان مطالعه کردید چیست
(چه از لحاظ ادبی و چه از لحاظ معرفتی)؟
تاثیر گذار ترین نهج البلاغه بود که البته ...
- که البته چی؟
که البته به دلیل کوچک بودن ظرف وجودی من نتوانستم آنطور که باید از این کتاب
الهی تاثیر بپذیرم.
اولین شعری که سرودید یادتان هست؟
شاید الان آن را از نظر فنی قبول نداشته باشم. اما میتوانم یکی از اولین شعرهای
دورهی رسمی کارم را برایتان بخوانم.
از مرز ابرهای بهاری عبور کرد
چشمی که رد پای شما را مرور کرد
تنها به شوق لمس شما، ابر بیامان
یک شهر را به وسعت باران نمور کرد
روزی هزار مرتبه تقویم ناامید
تاریخ روز آمدنت را مرور کرد
تأثیر یک غروب غمانگیز جمعه بود
مضمون این غزل که به ذهنم خطور کرد
اصلاً خیال روی شما سالهای سال
دیوان شاعران جهان را قطور کرد...
از کی شعر میگویید؟
حدوداً 15-16 سالم بود. ولی آن شعرها آن طور که باید جدی
نبود. پدر بزرگم شاعر بود.
اما آشنایی من با شعر از دورهی راهنمایی شروع
شد. وقتی که کتاب سهراب سپهری
و فروغ فرخزاد را در دست خواهرم دیدم و
کنجکاو شدم که آنها را بخوانم؛ و البته از
وقتی که یادم میآید قیصر
امینپور را هم همیشه دوست داشتهام.
سید حمید برقعی
چی شد که شعر برایتان جدی شد؟
یکی از دوستان میگفت شاعران کلاسیک، همهی دغدغهی زندگیشان
شعر بود.
اما شاعران امروز، اگر شعر را فقط تفریح زندگیشان قرار دهند،
موفق میشوند.
من هم تقریباً چهار سالی است که شعر تفریح زندگیام شده است!
ولی شروع اصلی کارم از هیئت بود. برای نوحه و سرود مداحها
شعر میگفتم.
به همین بهانه بود که بیشتر به شعر پرداختم. مطالعهام بیشتر
شد و در جلسات
شعر متعددی شرکت کردم. اما عامل اصلی، اولین کنگرهای بود که
در آن شرکت کردم
و مقام آوردم، وقتی جایزه را گرفتم؛ احساس میکردم یک
شاعر رسمی هستم.
چون در یک کنگرهی معتبر، شعرم برگزیده شده بود.
از محضر چه اساتیدی بهره بردهاید؟
ابتدا وزن و قافیه را از دوستان خوبم سید محمد جواد شرافت،
سید محمد بابامیری
و سید مهدی حسینی یاد گرفتم. تا الان هم توفیق حضور در
محضر استاد
محمد علی مجاهدی را داشتهام. انشاءالله که سلب توفیق نشود!

سیدحمید برقعی
چطور با استاد مجاهدی آشنا شدید؟
سالهای طولانی است که استاد مجاهدی جلسات شعری را با نام
«انجمن شعر محیط» جمعه شبها در منزلشان برگزار میکنند. من هم
یادم است
که اولین بار همراه با آقای شرافت و بابامیری به این جلسه رفتم
و استاد با
رویی باز از من استقبال کردند. الآن به قدری با این جلسه مأنوس شدهام
که
نمیتوانم یک جلسه هم غیبت کنم.
و البته فکر میکنم تنها کسی که استاد، شعرش را واژه به
واژه نقد میکند، من باشم.
معتقدم شاعر آیینی جدای از تسلط به تکنیک شعری،
باید سیمش هم وصل باشد.
به همین خاطر شاید از زبان شعری استاد مجاهدی در
کارهایم وام نگرفته باشم،
اما سخت تحت تأثیر شخصیت معنوی ایشان هستم.
منظورتان این است که از لحاظ تکنیکی، اشعار شما را نقد نمیکنند؟
ببینید بحث شعر آیینی متفاوت است. من اگر شعر عاشقانه و یا
اجتماعی بگویم؛
بیشتر سعی میکنم روی نقد صنایع ادبی و آرایهها تکیه کنم؛
اما مسئلهی مهمی
که در شعر آیینی وجود دارد، تسلط روی تاریخ مذهبی و مقاتل
است. من همیشه
به دوستان شاعر گفتهام. متأسفانه ما میخواهیم همان مواردی
را که در هیئتها
«میشنویم»، وارد شعر کنیم و این شدنی نیست.
بارها پیش آمده شعری را برای استاد خواندهام و ایشان
واقعهای را که در ارتباط با
مضمون مد نظر بوده است به من پیشنهاد کردهاند
و من هم به کار بستم
و نتیجه خوب شده.
اما تکنیک شعر را با چند کتاب از استاد شفیعی کدکنی و
محمد کاظم کاظمی و
سیروس شمیسا میتوان آموخت. به قول معروف فوت کوزهگری
است که باید زیر نظر
استاد دیده شود. به نظر من هیچ استادی مثل کتاب
نمیشود. البته یک نکتهای هم
هست و آن این است که همهی آموختنها لزوماً
نباید از طریق ارتباط نزدیک و
چهره به چهره حاصل بشود. گاهی اوقات ارتباط
استاد و شاگردی در یک فضای
معنوی شکل میگیرد.
من استاد قیصر امینپور را فقط یک بار در نمایشگاه کتاب دیدم.
حتی سلام علیک
هم با هم نکردیم. ولی من معتقدم خیلی از شعرهایی که تا الآن
گفتم تحت تأثیر
شعرهای قیصر امینپور بوده است. و مطمئناً از زبان شعری
ایشان و آرایههای ادبی
که به وفور هم در کارهای استاد دیده میشود؛
استفاده کردهام. من همیشه سعی
میکنم ریزبینی و روح شاعرانهی امینپور را
در کارهایم داشته باشم. همچنین شور
و هیجان و حماسهی استاد مجاهدی و
مرثیهی علی انسانی را. شاعری موفق است
که ویژگیهای شاخص شاعران را در خود
جمع کند.
- و در پایان یک بیت از حافظ؟
مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
سید حمید برقعی