پیاده در باران

01 مهر 1392 | 490 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 01 مهر,1392 در وبلاگ حمیدرضا حامدی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

بدون چکمه و چتری گشاده در باران

دوباره راه می افتم پیاده در باران

سراغ روی گُلت را مگر بگیرم باز

ز بلبلان دل از دست داده در باران!

سپاهیان بهارند در دو سوی مسیر

صنوبرانِ به صف ایستاده در باران!

نوید می دهد آهنگ دلنواز نسیم

ز برگزاری یک جشن ساده در باران

خیال نیست، خودت هستی ای کسی که تو را

خدای معجزه این بار زاده در باران

ولی تو دست تکان می دهی و می گذری

به روی چهره نقابی نهاده در باران

شبیه عینک دودی تو دلم مانده ست

بدون مصرف و بی استفاده در باران

به یاد موی تو نیلوفرانه می پیچد

صدای گریه ی من بی اراده در باران

و باز خسته و مایوس چشم می دوزم

به انتهای مِه آلود جاده در باران

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2 با 1 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.