توصيه نامه به رییس جمهور منتخب...

08 مهر 1392 | 1302 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 08 مهر,1392 در وبلاگ محمدرضا تقی دخت ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

«توصيه‌نامه به رییس‌جمهور منتخب» را چند روز بعد از انتخابات نوشتم، اما جایی منتشرش نکردم. دوست داشتم به همين شکل، فقط و فقط به دست آقای روحانی برسد. تعدادی از دوستان نزديک که آن را شنيده بودند، اصرار کردند آن را منتشرکنم... نمي‌دانم ارزش انتشار دارد يا نه، اما به هر حال، اکنون در پيش روی شماست...

                                                             قربان همه شما؛ محمدرضا تقی‌دخت/ مهر1392

 

با توأم‌ اي شيخ، اي سخنور ذاتی!

اي که به گفتار جامع کلماتی

اي که حسن‌نامي و علاوه بر اسمت

داری در کار خويش هم حسناتی

خوش‌سخن و منطقيّ و فاضل و خوش‌گوی

رهرو ِ ره‌رفته در تمام جهاتی

اي که از اين پس، سه‌سال و اندی ديگر

صدرنشينِ تماميِ جلساتی

چند صباحی است خواستم به تو گويم

مختصر اندر سه‌ـ چهار بند، نکاتی:

 

اولِ آن اينکه بعد از اين تو «رییسی»

منتخبِ مردمانِ شهر و دهاتی

راست و چپ، باسواد و امّی‌ و عامی

ريشو و بی‌ريش و عارف و کرواتی

پاس بدار و بکوش و مغتنم انگار

فرصت خوبی که هست تا سنواتی

 

بعد بدان زين سپس تو «نقطه‌ي ديدي»

خوب شود ديده از تو هر سکناتی

هيچ دو انگشت خويش را نکنی هفت!

هيچ مباد از تو اين‌چنين حرکاتی!

هيچ نپوشی لباس مردمِ «گينه»!

عکس نگيری تو با همه صلواتی!

لهجه‌ي تو خوب و رسمی است، بپرهيز!

تا نکشد لهجه‌ات به لوطی و لاتی

از ممه و آب و سوختن نزنی حرف!

يا نکنی در سخن قِر و غَمَزاتی

هيچ نگيرد تو را فضای ملاقات!

ذوق کنی يا که اين‌چنين فقراتی

چونکه تو اکنون رييس‌جمهوری، اماـ

مردم دارند هر يکی درجاتی

هيچ نبايد کند به نزد تو فرقی

«سيده کاترين» و «کَل‌حسينِ کلاتی»

 

ديگر... بايد که وهم را بزدایی

هاله‌ي نوري که هست يا لمعاتی

فکر سماور بکن، نه فکر سماوات

بهتر از اين نيست هيچ حِرز و براتی

حرف مديريت جهان نزنی شيخ!

یا که کنی وهمِ اين‌که باب نجاتی

ناجی اين کشور و معمّر آن شهر

گينه‌ایِ دور يا رفيقِ هراتی

یا که بيفتی ز سوی ديگرِ اين بام

غرّه شوی چون که صاحب ادواتی

شيشه‌ي همسايه را به سنگ ببندی

فکر کنی حاجي‌اي و در جَمَراتی

نه! نکنی اين‌چنين که هر جا دارد

صاحب...گه شاهِ مرد و گه مَلَکاتی

از تو خسارت طلب کنند و بجز آن‌ـ

دارد اين کارِ بيهده خطراتی...

 

قصه مفصّل شد آی شيخ! ببخشای

کاغذِ اسپيد بود و کلک و دواتی

الغرض... اين چند نکته را که کنی گوش

فايده بينی از آن به دوره‌ي آتی

مردم با لفظ خوب نام تو آرند

نه که به هر لفظ و جمله‌ای و اداتی

شايد هم خلق در پس‌آمدِ اسم‌ات

ذکری گفتند خير با صلواتی...

 

سعی کن اي شيخ روی خشکیِ اين خاک

بارش باران شوي، ولو قطراتی...

خوب بمان تا شوی تو خاطره‌اي خوب

مثل همان سيّدِ عبا شکلاتی...

                                                 محمدرضا تقی دخت

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.33 با 6 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.