قهر و مِهر

09 مهر 1392 | 506 | 0

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, 09 مهر,1392 در وبلاگ حمیدرضا حامدی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

نشسته ایم ، بمان ! زود راهِ خانه نگیر !

نه ! عشق محض مرا قصه و فَسانه نگیر

به قهر ومهر خود ازجان من تقاص نخواه

اگر بناست نباشم ، بکش ! بهانه نگیر !

از اشتیاق تو جانم به لب رسید ، نکن...

گناه مرگِ مرا بیش از این به شانه نگیر

به برق عشوه ی سوزانِ خود به خِرمَن من

چون آذرخش نبار ، اینچنین زبانه نگیر

ستم که رسم و مرام تو نیست نوگل من !

جفا نکن به من ، الگو از این زمانه نگیر

تو و ستم ؟! به تو غیر از کرَم نمی آید

به خویش رحم کن این ژستِ ناشیانه نگیر

چقدر آتش ناز تو را به جان بخرم ؟!

شرر به شعر نزن ، شعله در ترانه نگیر

دل من این بلَمِ خسته در تملک توست

به قلب موج بزن ، جانب کرانه نگیر...

اگرچه سینه به شلّیکِ هر نگاه تو سوخت

گلایه نیست هدف ، جز مرا نشانه نگیر !

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3 با 1 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.