این مطلب در تاریخ شنبه, 20 مهر,1392 در وبلاگ يوسف رحيمي ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.
امشب از آسمان چشمانت
دسته دسته ستاره مي چينم
در غزل گريهي زلالت آه
سرخي چارپاره مي بينم
زخمهاي دل غريبت را
مرهم و التيام آوردم
باز از محضر رسول الله
به حضورت سلام آوردم
در شب تار تيره فهمي ها
روشني را دوباره آوردي
آسمان را کسي نمي فهميد
تا که با خود ستاره آوردي
نظرات