هق هق پاییز

29 مهر 1392 | 499 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 29 مهر,1392 در وبلاگ حمیدرضا حامدی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

ببین؛ دارم به عزیزات تو رو قسم میدم

نذاری لحظه ی آخر ببینم اشکا تو

همیشه دور شدن سخته ، آره میدونم

درسته اما منم غصّه میخورم با تو

#

خیال کردی تو این ماجرا تو تنهایی؟

نیگام کن ! نکنه فکرکردی من سنگم؟

منم شبیه تو آتشفشان ِ اندوهم

من این وسط بخدا بیشترازتو دلتنگم

#

به روزگار میخوام هی بگم؛ نمیفهمی؟

دلم نمیخواد ازش دور شم مگه زوره؟

به جبر دوست ندارم که تن بدم ، اما

چه میشه کرد؟ آدم بعضی وقتا مجبوره

#

همش میگم به خودم؛ حیف طفلکی تنهاست

همش دلم واسه تنهایی ِ تو میسوزه

کنارتم ، نه ! تصور نکن که بی رحمم

بدون؛ تو تودل من جات همیشه محفوظه

#

تو عاقلی ! یکم آروم باش و درکم کن

نکن گلایه که؛ بازم چرا شدی راهی

بدون ِ عشق تو این سینه پوچ وبیمعناست

شبیه تنگ ، که معنی نمیده بی ماهی

#

رسیده وقت خداحافظی ، دارم میرم

دوباره موقع رفتن نگام به پشت سره

جدایی ازتو خودِ مرگه حرفِ فاصله نیست

جدایی ازتو بده ! مُرده شورشو ببره !

#

صدای چک چک بارون و هق هق پاییز

منم دوباره و قلبی که دست غم میدم

نذاری لحظه ی آخر ببینم اشکا تو

ببین؛ دارم به عزیزات تو رو قسم میدم

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.