لغزش گاه پانزدهم

10 آبان 1392 | 411 | 0

این مطلب در تاریخ جمعه, 10 آبان,1392 در وبلاگ سیدمهدی حسینی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

لغزش گاه پانزدهم

ايجاد كليشه هاي منفي زباني و بي تنوعي در شيوه ي بيان

زبان هنر، زبان تنوع و گوناگوني ست؛ شاعر نيز بايد با تكيه بر اين اصل مهم، همواره با انتخاب گونه هاي زباني برتر، « از گونه اي ديگر» سخن بگويد و به خود هماره نهيب بزند كه: « سخن، نو آر كه نو را حلاوتي ست دگر...»

شعر، زباني فراتر از زبان عموم مردم دارد و همواره بايد الگوهاي زباني برتري براي آنان داشته باشد و به زبان ايشان تزريق كند. اگر قرار باشد شاعر هم مثل زبان عموم مردم، بي تنوع و به دور از خلاقيت سخن بگويد، تكليف شعر و سپس تكليف زبان پارسي معلوم است! چون شاعرانند كه زبان را پيش مي برند و آن را پويا نگه مي دارند. قرار نيست شاعران آفرينش زباني را كنار بگذارند و پشت سر زبان مردم حركت كنند! پس هيچ گاه نمي توان پذيرفت شاعر، تنوع و رنگارنگي كلام را كنار بگذارد.

كليشه هاي زباني و بياني، درست در زماني اتفاق مي افتد كه شاعر، دو اصل خلاقيت و تنوع كلامي را در شعر ناديده بگيرد. با اين كم لطفي شاعر، مخاطب و شعر چند آسيب جدي مي بينند:

1.      شعر از فضاي كشف هنري دور مي ماند و اثري دمِ دست و « طبق معمول» مي شود؛ در حالي كه شعار شاعر واقعي چنين است: « من از طبق معمول ها خسته ام!»

2.      شعر به جهت يكساني بيان و عدم تنوع، ملال آور و بي جاذبه خواهد شد چون قالبي شدن شعر و كليشه اي شدن آن، ملالت زاست

3.      هدف شاعر، سهيم كردن مخاطب در التذاذ هنري شعر است. در بيان قالبي و كليشه اي، مخاطب از التذاذ هنري بي بهره خواهد ماند.  

نمونه اي از كليشه هاي زباني:

مضمون  ِ عاشقانه ترين شعر ِ باوري

همچون دم ِ مسيح ِ غزل، روح پروري

در كوچه هاي ِ خلسه ي ِ تصنيف هاي ِ عشق

زيباترين ترانه ي ِ گل هاي ِ دفتري

با قصه هاي ِ مشرقي، اي مست ِ بي قرار

انديشه ي ِ تغزل ِ احساس ِ برتري

ميلاد ِ لحظه هاي شكفتن كه مي رسد

آيينه ي ِ تجلي ِ خورشيد ِ خاوري ( خورشيد آفرينش ص 20)

در اين غزل، تلاش شاعر براي كاربرد دو شگرد « واج آرايي» و « تركيب سازي» مشهود است؛ اما به جهت عدم توجه شاعر محترم به اصل تنوع در كلام، همين دو شگرد، باعث بروز ضعفي زباني به نام « بيان كليشه اي» يا قالبي شدن زبان شده است.

لازم به ذكر است شگردهاي بياني و آرايه هاي كلامي، درست مثل ادويه براي غذايند؛ در شعر نيز بايد در كاربرد آرايه ها تناسب و اعتدال را بايد در نظر داشت. «تركيب سازي» شگردي ارزشمند براي تنوع در كلام است و به تَبَع آن، واج آرايي نيز بر اثر نوع چينش كلمات در كنار هم و تكرار فرم زباني: ( اسم+ كسره ي اضافي + اسم) ايجاد مي شود كه اين دو، تا جايي پسنديده است كه اعتدال در آن در نظر گرفته شود؛ اما در اين شعر مي بينيم كه شاعر به اين دو شگرد، چوب حراج زده و  نتيجتاً شعر را دچار كليشه ي زباني كرده است.

و:

اشك ها چون گلفروشان، گل به دامن مي زنند

از بنفشه زار باغ نيلي سيماي من

حلقه هاي سلسله چون چشم خون افشان شدند

از گداز داغ زخم لاله ي حمراي من

حلقه حلقه سرمه در چشم سلاسل مي كشد

توتياي استخوان سرمه رنگ پاي من

 

نمونه هاي ديگر:

ما را اسير غربت زهرا نوشته اند

آوارگان تربت زهرا نوشته اند

دلخون يك حقيقت گم گشته ايم ما

بر قلب ما جراحت زهرا نوشته اند

اين آه و ناله ها ز نواحي ديگر است

بر اشك ما مصيبت زهرا نوشته اند

آتش گرفته ايم ز آتش گرفتنش

در جان ما حرارت زهرا نوشته اند

بايد كه حق خطبه ي او را ادا كنيم

در نطق ما فصاحت زهرا نوشته اند

ما جرعه نوش باده ي زهراي اطهريم

در كام ما ولايت زهرا نوشته اند (بهجه الرسول ص 31)

با اين كه غزل، محتوا و بيان سالمي دارد، با اين وجو نمي توان كليشه هاي زباني را در آن ناديده گرفت. نمونه هاي مشخص شده، بيت بيت و جداگانه زمينه ساز كليشه ي زباني است.

          و:

          ديشب براي حضرت زهرا گريستم

بر بهترين سلاله ي دنيا گريستم(؟)

ماه عزاي فاطمه، ماه غم خداست

بر آن غم و مصيبت عظما گريستم

او مادر تمام بشر كلّ عالم است

بر مادر تمامي دنيا گريستم

آسوده ام به روز قيامت چرا كه من

بر بهترين شفيعه ي عقبا گريستم

استاد درس عفت و پاكي و عصمت است

بر الگوي تمامي زن ها گريستم

به جز لغزش هاي فراوان زباني كه در اين شعر وجود دارد، كليشه ي زباني خاصي در اين شعر هست كه تنوع زباني آن را مخدوش و شعر را ملال آور كرده است.

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.