پول نان...

۱۲ آبان ۱۳۹۲ | ۵۶۳ | ۰

این مطلب در تاریخ یکشنبه, ۱۲ آبان,۱۳۹۲ در وبلاگ اسدالله اسحاقی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

من با دوچرخه بودم 
 
یک اتفاق افتاد
 
خوردم زمین و گم شد
 
پولی که مادرم داد

 
 
آن پول پول نان بود
 
قل خورد و رفت در جو

من ماندم و دوچرخه
 
با درد و زخم زانو

 
 
ای کاش مثل دیروز 
 
می آمدم پیاده 

شرمنده ام من امروز
 
در جمع خانواده


امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.