به درياي غمت پيوسته ام من
به بال پرچمت دل بسته ام من
اسير چشم هايت کن دلم را
که از دنياي بي تو خسته ام من
نواي کاروانت را شنيدم
دوباره سوي تو با سر دويدم
تمام عمر جا ماندم ولي کاش
به تو امسال ديگر مي رسيدم
کبوتر مي شوم تا آستانت
پرستويم به شوق آسمانت
سفر کردم من از دلبستگي ها
که باشم خاک راه کاروانت