چشم من محفل اشک و غم و اندوه و عزاست
در حسینیه ي دل ، هیئت عشق تو به پاست
مَحرَم روضه ي تو مُحرِم بیت الله است
تا ابد پرچم سرخ حرمت قبله نماست
در شکوه و شرف و مرتبه و منزلتت
جز خدایی به خدا هر چه بگوئیم رواست
همه ي هستی خود را به میان آوردی
بی سبب نیست بهای تو و خون تو خداست
«کشتگان غم تو زنده ي جاویدانند»
بی گمان فانی عشق تو شدن عین بقاست
دل بریدن، پر ِ پرواز حسینیّون است
هر که از خود گذرد در سفر کرب و بلاست