نادیدنیها
- زبان حال حضرت زینب (س) با آقا اباالفضل العباس (ع) -
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
عباس من! دیدی اما مانند خواهر ندیدی
آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را
وقتی غریبانه میرفت بی یار و یاور ندیدی
آری در آوردن تیر بی دست از دیده سخت است
اما در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی
حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست
آن بهت و ناباوری را در چشم مادر ندیدی
شد پیش تو نا امیدی تیر نشسته به مشکت
مثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدی
بر گودی گرم گودال خوب است چشمت نیفتاد
چون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدی
دلخونی اما برادر دلخونتر از من کسی نیست
آخر تو بر خاک صحرا مولای بی سر ندیدی
قلبت نشد پاره پاره، آن شب خرابه نبودی
آنجا سر یک پدر را در دست دختر ندیدی
سقا! تو ساغر ندیدی، در تشت زر، سر ندیدی
جای نیِ خیزران بر لبهای دلبر ندیدی
.........................................
گریه بی حساب
( تقدیم به آستان حضرت رباب س)
تا طفلی می گه آب گریهم میگیره
من از اسم رباب گریهم میگیره
همیشه وقتی «بابا آب داد»و
میخونم تو کتاب گریهم میگیره
تا میبینم که بانویی به بچهش
میگه: مادر بخواب! گریهم میگیره ( .... ادامه شعر )
...................... سه ساله دختر ...............
زدن نداره / دختری که رمق به تن نداره
راه میرم آروم / این پا که نای دویدن نداره (.... ادامه شعر)
............... مهربونه حسین .................
مهربونه حسین، عشقمونه حسین
بال و پر وا کنیین آسمونه حسین
جمع بشین عاشقا، دور اربابمون
با همه مثل حر مهربونه حسین ...... ( ادامه شعر )
...................................................
شعرهای عاشورایی قبلی
( حضرت قاسم ، حضرت علی اکبر، حضرت زینب، اربعین و .... )
..................................................
(دودمه های شبهای محرم در ادامه مطلب آمده)