بسم رب الحسین
یا زهرا
از من نگیری خنده هایت را علی اصغر
شیرینی دنیای من ... بابا ... علی اصغر
از لشکرم دیگر نمانده یاوری، یاری
بابا ببین تنها شدم ، تنها ، علی اصغر
داغ بنی هاشم اگرچه سخت بود اما
داغ علی انداختم از پا علی اصغر
انگشتهای کوچکت از گونه ام انگار
دارد که بر می دارد این غم را علی اصغر
بگذار دردم در دلم پنهان شود هرچند
پیری شده در چهره ام پیدا علی اصغر
خورشید چشمم! لذت شیرین دنیایم!
تاب غروبت را ندارم یا علی اصغر
می خوانم از چشمان معصوم ات که می گویی
میدان نرو تنها، نرو ، یا با علی اصغر
بی تابی و بی تابی ات آتش به جانم زد
باشد... بیا با من.. بیا بابا.. علی اصغر
یا حسین