جغرافیای من تویی
تاریخ من حتّی
با توست پیوندم.
هر گوشۀ دنیا که باشم، هر کجای خاک
با نسبتِ تو میشناسندم.
عشق منی
ـ محدودۀ بی انتهای من ـ
هر پنج حسّ و شش جهت
یادآور پیوند من با توست.
از تو چگونه دست بر دارم
وقتی عنان اختیار روح و تن با توست.
«من» گفتنِ من، حرف بیجایی است
وقتی که تو با هر نفس، دم میزنی در من
وقتی فقط پیراهنی از «من» به تن دارم
جغرافیای من تویی
تاریخ من حتّی
هر گوشۀ دنیا که باشم، هر کجای خاک
در تو وطن دارم.