قصیده ی اروند

29 آبان 1392 | 598 | 0

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, 29 آبان,1392 در وبلاگ عبدالرحیم سعیدی راد ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

دوست بسیار نازنینم محمدحسین انصاری نژاد که هم شاعر بسیار خوبی ست و روحانی خوبتری، به من اظهار لطف کردند و قصیده زیر را تقدیم داشتند. از همینجا مراتب تشکر خودم را  اعلام  می کنم و برایش روزهای خوش آرزو مندم.

قصیده ی زیر، دلوایه ای است با شاعر زلال و مهربان جنوبی، عبدالرحیم سعیدی راد:
بر ساحلی و چشم به بی تابی اروند
بر ساحلی و همنفس زمزمه ای چند

زیباست به هنگام فلق، جلوه ی کارون
زیباتر از آن گاه شفق، جذبه ی اروند

اینجاست شفق، آینه ی خون شقایق
اینجاست شفق، رنگ غزل های خداوند

بر ساحلی و باز چه بی تابی و دلتنگ
بر ساحلی و باز به این زمزمه خرسند:

با لهجه ی گلگونت کس نیست هم آوا
با شور دگر گونت کس نیست همانند

هم بر گل سرخ است اشارات تو یکسر
هم بر گل سرخ ست تو را یکسره سوگند

تو مثل خودت هستی و بس،شرح تواین ست
نه رود ارس با تو شبیه ست نه "هلمند"

در توست نماهنگ غزل های سلیمان
در توست مزامیری از حکمت و از پند

یک دسته گل پرپر در آب شناور
در سینه ی تو را شور شهیدانه ای افکند

یعنی به دلت حس غریب شب حمله ست
بر رود زدی بین هیاهوی پدافند

در آینه رود ببین کیست به ساحل
هنگام وداع آمده با منقل اسپند

در توست پراکنده ورق های گل سرخ
در زیر و بم توست مرا شعله به هر بند

دیریست دلت همنفس حضرت سقاست
دیریست دلت دارد با علقمه پیوند

بر ساحلی و باز شب از نیمه گذشته
اروند چه خوش کرده تو را یکسره پابند

ای همنفس زلف پریشان شلمچه
ای همسفر شاعر تنهایی "گتوند"

می بینمت آهسته که در حال عبوری
با وسعتی اندوه به اندازه ی الوند

هر چند به تهران دوری از شب ساحل
حسرت زده بی سایه ی یک نخل برومند

داری خبر از شور شبانگاهی "شمران"
داری خبر از سکر سحر گاهی "دربند"..
.
خوش گفت در این قافیه و بحر، "امیری":
از راه فراز آمده با هلهله اسپند
22/8/1392بندر عباس

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2 با 1 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.