خدایا چقدر کوری سخت است ، کاش میشد دید... کاش میشد دید...ولو فقط سایه هایی مبهم ، کاش میشد جلوی آینه ایستاد و یک لکّه ی سیاه را منعکس دید و گفت این صورت من است هرچه نورانی ست مال من نیست!َ
کوری - ساراماگو
این را باید قبول کنید زندگی با کسانی که حاضرند انسان را به سوی تبعید یا مرگ روانه کنند آسان نیست، صمیمی شدن با آنها آسان نیست، عشق ورزیدن به آنها اسان نیست...
شوخی- میلان کوندرا
هرجا که باشی و در هر حال که باشی جهد کن تا محب باشی و عاشق باشی وچون محبّت ملک تو شد همیشه محب باشی در گور و در حشر و بهشت الی مالانهایه. چون تو گندم کاشتی قطعا" گندم می روید و در انبار گندم است و در تنور همان گندم باشد.
فیه مافیه -مولانا جلال الدین بلخی
+ به دلایلی هر شعری را در فضای مجازی نمی گذارم!
دو نیم دور از هم تا ابد جدا دو نفر...
همیشه زل زده به میز کافه ها دو نفر...
قرارشان شده یک دم به صرف آه و نگاه
چقدر تاب بیارند تا کجا دو نفر...؟
... چطور از دل هر کوچه پاک خواهد شد
غروب های زمستان، دو ردّ پا ،دو نفر؟
دو ابر باران زا زیر چتر هم خیس اند
در این هوای گرفته چه بی هوا دو نفر_
همیشه از خودشان بین گریه می پرسند
چه چیز فاصله انداخت بین ما دو نفر؟!
[و شاید مربع]
چهار برج کج از چشم کوچه زد بیرون
چهل چروک نشست و گذشت تا دونفر_
پس از هزار و چهل سال غم در این میدان
کنار هم بنشینند با عصا _دونفر_
و بعد در دل حسّی جدید حل بشوند
کسی نفهمد که یک تن اند یا دونفر!
+سکوت راه حل خوبی ست...