*

08 آذر 1392 | 587 | 0

این مطلب در تاریخ جمعه, 08 آذر,1392 در وبلاگ ساجده جبارپور ماسوله ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


هیچ مردی نمی‌خواهد
عاشق زنی شود
که در سیرک کار می‌کند

از آن زن‌ها که باید روی طناب راه بروند

عاشق زنی شود
که هر لحظه ممکن است سقوط کند

و اگر سقوط نکند
هزار‌ها نفر برایش
کف می‌زنند

 

سارا محمدی اردهالی


وغزلی که پست قبل بیتی از آن امده بود :


در بقچه ام شکوفه و باران گذاشتم

امروز صبح سر به بیابان گذاشتم

بی خود به انتظار جنونم نشسته ای

در راه عقل چند نگهبان گذاشتم

گفتی که دوستت...ننوشتی نداشتی

این حرف کهنه را سر هذیان گذاشتم

عمری که سوخت پای دلت قابلی نداشت!*

هرچند من برای تو از جان گذاشتم

من مادری فقیرم و فرزند خویش را

با درد نان کنار خیابان گذاشتم

حرفی که نیست ، میروم از خانه ات

بیا!

این هم کلید! داخل گلدان گذاشتم!


ساجده جبارپور- سروده شده در آذر 91


*یک عمر پایت سوختم قابل ندارد /مهدی فرجی


امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.