سلام
بی مقدمه چند خط از من:
"من مادری فقیرم و فرزند خویش را
با درد نان کنار در خان گذاشتم"
"سفر را دوست دارم
خارج شدن از ریل
تصادف جاده ای
سقوط
چقدر راه برای فراموش کردنت دارد! "
" اگر قرار بود جهان تمام شود
زنگ میزدم به تو
اینبار میگفتم دوستت دارم
شاید تلفن را قطع میکردی
بعد
عاشقانه
به انتظار پایان جهان میماندم! "
- واین منم دختری با دوست های خوب، در آستانه فصلی سرد!
چهارم دی امسال متفاوت تر از هرسال بود با تمام مشکلاتی که همیشه وجود دارند جشن ها وتبریک های بی ریا متوجه ام کرد که برخلاف حسّ ِ تنهایی همیشگی و نادوست ها کسانی هستند که بخواهند شاد باشم و باشم! یعنی راه را اشتباه نیامده ام یعنی اشتباه انتخابشان نکرده ام و دوست های خوب هنوز وجود دارند. خدایا شکرت !
و دو لینک از لطف بی نهایت دوستانم میگذارم که شعرهایم را (که هنوز پا به وبلاگم نگذاشته اند) منتشر کرده اند :
یک جایی در وسط مسط های ! این صفحه میتوانید غزلی که عید نوشته بودم را در نشریه ی ادبی شقایق بخوانید البته با تشکر از حاتمه سید زاده عزیزم!
و مریم پیله ور همیشه همراهم که سه سالست دوستیم و دوستش دارم با غزل دیگری از من به روز کرده اینجا بخوانیدمان!
در کوچه راز های مرا جار میکشی
پای مرا به خانه تکرار می کشی و....
اینم لینک یکی دیگه از شعرهای قدیمی من!
و در آخر :
"خوشبختی در دور دست است
آنجا که زنی جوان لحافی برای بچه اش می دوزد
اینجا
گلهای بزرگ
زیبا ترین برگ های خود را از دست می دهند ..."
ادیت سودرگران - شاعر سوئدی
* هنوز هم که هنوز است دوستت دارم
اگرچه دلخورم از روزگار مریم جان
مریم پیله ور