بهشنی برای مجانین

08 آذر 1392 | 408 | 0

این مطلب در تاریخ جمعه, 08 آذر,1392 در وبلاگ ساجده جبارپور ماسوله ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

سلام

لیلی گفت: پایان قصه ام زیادی غم انگیز است، مرگ من مرگ مجنون پایان قصه ام را عوض میکنی؟

خدا گفت:پایان قصه ات اشک است ،اشک دریاست، دریا تشنگی ست و من تشنگی ام .آب و تشنگی. پایانی از این قشنگ تر بلدی؟!

(لیلی نام تمام دختران زمین است-عرفان نظرآهاری)

و غزل:

باز باران نشسته در چشمم ، باز آرایشم به هم خورده ست

طالعم مطلع پریشانی ست، سرنوشتم به غم رقم خورده ست


خنده هایم به بایگانی رفت ، بوسه هایم به بی نشانی رفت

تپش قلبم از غمی جاریست ، بر لبم مهر متّهم خورده ست


گاه آتش زدند و دود شدم ، گاه با ضربه ای کبود شدم

گوشوارم کشیده شد، تاریخ بر سر کشتنم قسم خورده ست


زهر در جام ، دشنه در سینی ، پشت هم اتفاق میچینی

زندگی! این کسی که میبینی ، از شراب امید کم خورده ست


پدرم با تفنگ می آید ، مادرم بغض تازه می زاید

می خزد درسکوت انباری، ناله ی دختری که سم خورده ست!

سروده ی تابستان 91

ساجده جبارپور


I fell deep and you let me drown,

من داشتم به پایین سقوط میکردم و تو فقط نگام کردی...

یه جا هم اینطور ترجمه شده : من عمیقا عاشق شدم، تو ناامیدم کردی

کتی پری -part of me

*باید دعا کنیم دعا.....

*بعد تر نوشت : و دعا هایمان قبول نشد . استاد عمرانی پرواز کرد...

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.