میز باوفا!

02 دی 1392 | 612 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 02 دی,1392 در وبلاگ سعید سلیمان پور ارومی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

یکی از بزرگان به شکلی تمیز

شنیدم که چسبید عمری به میز!

چو گیسویِ مه‌طلعتانِ «طراز»

مدیریت و عمر او شد دراز

به هنگام نزعش ز خویشان کسی

برآن میز زد زور بیجا بسی

نشد کَنده میز از برِ  محتضر

مگر شد از آن محتضر را خبر

بزد شیشۀ قرص را  بر سرش

که میزش نگردد جدا از برش

همه در عجب چون پس از مرگ نیز

نداد از کف خویش دامان میز

نگو میز بر کس ندارد وفا

تو بنگر وفاداری میز را

شده میّت و میز با هم کفن

در این کار حیران شده  گورکن

جدا کردنش چون نه مقدور شد

به همراه آن میز در گور شد!
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.