غم یوسف

۰۲ دی ۱۳۹۲ | ۸۲۰ | ۰

این مطلب در تاریخ دوشنبه, ۰۲ دی,۱۳۹۲ در وبلاگ سودابه مهیجی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

تا نفسگیرم نکرده گریه های این غروب

 

سرخی آفاق را از چشمهای من بروب

 

گم شوم شاید شبیه وعده ی دیدار در

 

بادهای بی شمال و آسمان بی جنوب

 

هیچ بیداری شبیه رسم این دیدار نیست

 

نیم شب هایی که می بینم تو را در خواب ، خوب

 

نیم شب هایی که ماه از حسرت دیدار تو

 

می کند در نقره زار خواب های من رسوب

 

قحطسال عشق هم آمد عزیزا ! پس چه شد

 

خرمن آن وعده هایی را که دادی خوب ، خوب؟

 

بی تو نه چاهی نه راهی نه خدایی مانده است

 

آه تنها کعبه ای دارم که از سنگ است و چوب

 

ای غم یوسف که در دل پادشاهی می کنی!

 

سر به این سینه به این دیوار زندان کم بکوب

 

غیب و پیدا هرچه باشی من می آموزم تو را

 

اِنّ ربّی یَقذِفُ بالحقِّ علّامُ الغُیوب*

 

 

 

 

 پ ن :  *سوره سبا آیه 48

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.