مهرنامه و مصاحبهاي ضعيف با غلطهایی عجيب
محمدرضا تقي دخت
مهرنامه 32 که آذرماه منتشر شده است، گفتوگويي دارد با استاد مصطفي ملکيان. برخي نکات اين گفتوگو، ظاهراً بحثانگيزشده و اينسو و آنسو مورد نقد قرار گرفته است و جاي پرداختن به آن در اين يادداشت نيست.
باید اقرار کرد که اين مصاحبهي مطلقا بیمحتوا، به هيچوجه در شان مهرنامه نبود، چه از لحاظ موضوع، چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ صورت. اين نشان ميدهد که نشريات حرفهاي ما هم، اگر گاهي مقهور خواستهای ناموجّه و توصيههای بيدليل درباره اين و آن شوند، خواه و ناخواه به سمت «تصنع» ميروند و حتماً ذوق مخاطب حرفهايشان، اين تصنع را پس ميزند.
فارغ از تصويري بیوجه و تقليدی از متفکران غربی که اين مصاحبه تلاش کرده است از سير انديشه و صيرورت فکري استاد مصطفی ملکيان ارايه دهد، متن مصاحبه هم فوقالعاده ضعيف است؛ متن ضعيفي که حتي در حدِّ صفحات انديشه روزنامهها هم نيست.
متن به لحاظ تدوين و منطق گفتوگو، بسيار ضعيف بسته شده و جز آن، غلطهای فاحشي در متن است، که عموماً هم در شناخت شخصيتها رخ داده و نشاندهنده کمدانشي گفتوگو کننده در باب موضوع است و شايسته است در مهرنامه، ديگر نه اين دست گفتوگوهاي زرد و نه اينگونه اغلاط ديده شود. جالب است که ظاهراً و به شهادت «ليدِ» گفتوگو، اين مصاحبه، هفت ماه در دست بازبيني و کنترل بوده است.
مهمترين و عجيبترين غلطهای اين گفتوگو:
1ـ «ايگوايسم»(Egoism/خودپرستي) به جاي «ايگوئيست» يا به صورتِ صحيحتر «اگوئيست».
متن: «ما همانگونه که ”ايگوايسم” هستيم يعني به دنبال لذّات خودمان هستيم» (ص1/ ستون1).
توضيح: ما نميتوانيم «ايگوايسم» باشيم، ما ميتوانيم «ايگوايست» باشيم.
2ـ «آلتوريسم»(Altruism/نوعدوستي) به جاي (آلتروئيست).
متن: «...آلتوريسم هم هستيم» و جملهي ديگر: «يکي از مولفههاي طبيعتِ انسان اين است که فقط ايگوايسم نيست، بلکه آلتوريسم هم هست»(همان).
توضيح: ما نميتوانيم «آلتوريسم» باشيم، ما ميتوانيم «آلتروئيست» باشيم.
3ـ «تيتوس پورپارت» به جاي «تيتوس بورکهارت»(Titus Burckhardt).
متن: «يعني آثار سنتگرايان اسلامي مثل رنهگنون فرانسوي، مثل فريتهيوف(صورتِ درست: «فريتهوف» يا «فريتيوف») شوئون سوئيسي، مثل تيتوس پورپارت سوئيسي، مثل مارتين دينکز انگليسي و سيدحسين نصر براي من جذابيت داشت»(ص52/ ستون2).
توضيح: منظور، «تيتوس بورکهارت»، آلمانيِ سوئيسيتباري است که در فلورانس ايتاليا متولد شد و در زمينه سنتگرايي اسلامي، عرفان اسلامی، هنر دينی و اسلامی و ساير زمينههای مشابه، مانند تصوف اسلامي، صاحبنام است.
4ـ «مارتين دينکز» به جاي «مارتين لينگز»(Martin lings).
متن: (همان فقره فوقالذکر)
توضيح: منظور، «مارتين لينگز» شاعر و صوفيِ انگليسي است که در خانوادهاي پروتستان به دنيا آمد و بعدها مسلمان شد و نام «ابوبکر سراجالدين» را براي خود برگزيد. او کتابهاي زيادي در مورد قرآن، هنر اسلامي، صوفيه و... دارد که بعضاً به فارسي هم ترجمه شدهاند.
5ـ «هيوز اسميت» به جاي «هيوستون اسميت» (Huston smith).
متن: (همان فقره فوقالذکر)
توضيح: منظور، «هيوستون اسميت» فيلسوف، الهيدان و نويسنده مسيحی است که در خانوادهاي تبشيری در چين به دنيا آمد و در آمريکا بزرگ شد. او در زمينه هنر (فيلمسازي و آهنگسازي) نيز نامدار و صاحب عناوين و جوايز متعدد است و سالها نيز استادي فلسفه MIT و دينپژوهي در دانشگاههاي مطرح و بزرگ آمريکا (نظير سيراکيوز، کلرادو و...) و نيز محافل علمی و فلسفی جهان را در کارنامه دارد.
6ـ «لائودجيم»(به اقرِب احتمال) به جاي «دائو د.جينگ»(Dao de Jing يا Tao te ching).
متن: «آن ايکس ميتواند لاتوتزه باشد، ميتواند لائودجيم باشد، زرتشت باشد...» (ص54/ ستون2).
توضيح: منظور،«دائو د.جينگ» يا «تائو ت.چينگ»، کتاب يا بهتر بگوييم نخستين متن فلسفي تاريخ چين است که بنا بر سنت، توسط «لائوتسه» انشاء شده و در دو بخش «تائوچينگ» و «ته چينگ» به مباحثی درباره متافيزيک و وجود ميپردازد.
7ـ «تراديسوناليسم» به جاي «تراديسيوناليسم»(Traditionalism) به معني «سنتگرايي» که در شکلِ نوشتهشده، فاقد معناست.
8ـ جز اين موارد، اغلاط ديگری مثل «سبقه» به جاي «صبغه»، «علت و العلل» به جاي «علتالعلل»، «بل هوس» به جاي «بلهوس»، «بديهيها» به جاي «بديهيات»(که يک اصطلاح منطقي و فلسفي است) و...، اضافه شدهاند بر اصرار عجيب و مطلقاً ناموجّه در آوردنِ رونوشت فارسی کلمات لاتين مانند: «رشناليتيز»، «گلوبال»، «یونيورسال»، «لوکال» و... و بیدقتیهایی نظير آوردن «پژوهشگاه» به جای «پژوهشکده» و اشتباه در ذکر موسسات تحتنظر آيتالله مصباح یزدی و... که به نظر ميرسد شان اين گفتوگو را بسيار فروکاستهاند.