تو فاطمه ای جلوه ي انوار الهی
تو فاطمه ای بی بدل و لا یتناهی
تو قبله و دلها همه تا کوی تو راهی
عالم شده با نور تو روشن، به نگاهی
زهرایی و دنیا شده در کار تو مبهوت
دنیا نه فقط، عرش، سما، عالم لاهوت
از درک بشر منزلت توست فراتر
تفسیر کند قدر تو را سوره ي کوثر
تو فاطمه ای روح و دل و جان پیمبر
بسته ست به جانِ تو، همه هستی حیدر
جان تو شده بسته به جان علی آری
در یاری او از همگان افضلی آری
حالا شده این شهر عزاخانه ي مولا
آتش زده نمرود به کاشانه ي مولا
در شعله شدی آه تو پروانه ي مولا
ای وای از این حال غریبانه ي مولا
جان تو و جان علی آرام نداری
پهلوت شکسته ولی آرام نداری ...