چند شعر کوتاه: پُر از یاد توام

18 دی 1392 | 822 | 0

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, 18 دی,1392 در وبلاگ سید علی میرافضلی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


عشق اگرچه حرف ربط نیست
ربط می‌دهد مرا به تو
شوق را به جان
رنج را به روح
همچنان که باد
خاک را به دشت
ابر را به کوه.
::

بـرّه  باشی
       گرگ روحت میـشـوند
گرگ باشی
      حـسّ  تنهایی شکارت می‌کند.
::

دستی بر آر یک ره و
                          بگذار بر دلم
خاکسترم هنوز
لب تشنهء نسیم سرانگشت‌های توست.
::

صبحت بخیر ای صبح پی در پی
ای صبح رو در رو
ای آفتاب من
ای انعکاس او!
::

یوسف اگر باشی
تنهایی‌ات
      گرگی است بی تقصیر
      چاهی است بی پایان
      خوابی است بی تعبیر.
::

ابر است در رگ‌های من
رگ‌های من ابر است
حس‌ می‌کنم پایان نخواهد یافت دست تو
حس می‌کنم باران من هر روز بی‌صبر است.
::

می‌تابی و
      دریا اگر باشد
دست و دلش آشوب خواهد شد
می‌تابی و
  تاریکی من خوب خواهد شد.
::

و عشق
رنجی عظیم بود
و قرص‌ها جواب ندادند!
::

گرم است رؤیاهام
خوابی برایم دیده‌ای شاید!
::

و به این صبح قسم
که پُر از یاد توام.
::

باور کنی یا نه
فرسنگ در فرسنگ
عشق است و دیگر هیچ!
::

فـوق العـاده‌اند
دردهـــای من؛
تحـت اختـیار توست.
::

هرچه بیشتر تمیز می‌کند
بیشتر مچاله می‌شود:
دستمال کاغذی.


 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.