خواستم بر زخم هایت بوسه بگذارم، نشد ...

27 آذر 1391 | 601 | 0

این مطلب در تاریخ دوشنبه, 27 آذر,1391 در وبلاگ محمد میرزایی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.


چیز قابل داری نداشتم که به بهانه ی شهادتش، تقدیم دردانه ی سیدالشهدا (ع) کنم،

می خواستم بیشتر باشد، اما نشد ...



هیچ کس در شام با دُردانه ات همدم نشد

هیچ کس جز عمّه زینب همدم دردم نشد


حرف های عمه مرهم شد برای من، ولی

هیچ کس بر زخم های عمه ام مرهم نشد


الأمــان از کـوفـه و از شـام، از غـربـت پــدر!

طاقت ما کم شد اما سنگ بـاران کـم نـشد


قـدّ مـن کـوتـاه بـود و نـیـزه ها خـیلی بلند

خواستم بر زخم هایت بوسه بگذارم، نشد



پی نوشت:


1) خدا رحمت کند خلیل عمرانی را ... فاتحه و صلواتی برای شادی روحش بخوانید ...


2) اجرای غزل مرثیه ای از من، توسط حاج سید مهدی میرداماد در شام غریبان حسینی:

    فایل تصویری

   فایل صوتی

    متن شعر


   ::

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.