یا علی اصغر ....

۲۲ آبان ۱۳۹۲ | ۵۱۱ | ۰

این مطلب در تاریخ چهارشنبه, ۲۲ آبان,۱۳۹۲ در وبلاگ محسن ناصحی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

می کشد روضه به جایی که نباید بکشد
یا اگر زه به عقب رفت ، مردد بکشد
می رسد روضه به آنجا که قرار است پسر
یک شبه بر روی دستان پدر قد بکشد
تیر در شعر هجایی است که باید بکشند
روضه خوان را بسپارید که بی مد بکشد
شاید این تیر به یک شعبه مبدل بشود
نفسش را که به تنگ آمده  ،شاید بکشد
قدرت تیر چنان است که تصویرش را
هرکسی را دل سنگ است بیاید بکشد
تا که در مقتل این گوش به آن گوش علی
معنیش را کسی از درد به درصد بکشد
طفل را حرمله ، عباس تصور کرده است
چله اش را که نبایست به این حد بکشد
فرصت گریه نداده است به او، کاش این تیر
لااقل داد زدن را بگذارد بکشد
می توانیم گلو را سپر تیر کنیم
کاش زه را به عقب برده ،مجدد بکشد
سبقت از عشق محال است بگویید که خون
جلوی تیر بماند خط ممتد بکشد
طفل گشته است به تقدیر، رضا پس حتما
پای این شعر قرار است به مشهد بکشد
برود تشنه بیفتد لب سقاخانه
روضه را از وسط صحن به مرقد بکشد
با خودش فکر کند منع شد از آب، سپس
 دست را در وسط کاسه ولی رد بکشد...

*******************************

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۳ با ۱ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.