یا زهرا...
با خودم فکر می کنم گاهی که چرا سازه ی در از چوب است
همه درها که نه قدیمی هاش می توان گفت اکثر از چوب است
علت درد ما لگد خورده است کاش می شد فقط همان در بود
هم در از چوبهای نااهل و هم همان هیزم تر از چوب است
بین دیوار و در قرار بگیر فرض کن در به سینه ات بخورد
شاید اینجا فقط خیال کنی عمده ی رنج مادر از چوب است
موقع شعله ور شدن حتی می شود چوب را ندیده گرفت
چون در آن در که آتشین شده است ضربه میخ بدتر از چوب است
خسته از شعر می شوم دیگر چوبها را به کوچه می برم و
مینویسم به جاش از دیوار مینویسم ولی غرض چوب است
اینطرف مانده پشت در مادر دست بسته است آنطرف حیدر
کوچه درد پسر شد امروز و بعدها درد دختر از چوب است
چوب خیلی گران تمام شده است چوب خیلی به ما مصیبت داد
مثلا کربلا ، تصور کن ؛ تیر حلقوم اصغر از چوب است
************