خلیجت فارس، کوهستانت الوند
زمینت سفره لطف خداوند
خزر را دیدم و با خویش گفتم
چه خوش سجاده ای دارد دماوند
خدایا گربه ای اینسان که دیده است
که دارد صد هزاران شیر فرزند
مربع
قسم بر آن که با گـــل پروریدت
به آن خاکــی که با آن آفـــریدت
قســـم بر لالــه هـــای واژگونت
قسم بر ســر به زیران شهـــیدت
قســم بر پرچــــم در اهـــتزازت
قسم بر سرخ و بر سبز و سپیدت
مربع
اگــر پاییـــز اگر بوران اگر ســـرد
اگــر داغ است اگر مـــاتم اگـر درد
اگر دل هـــا تهی از مهر و احســان
اگـــر دنیـــا پر از مـــردان نامـــرد
اگر خون است اگر اشک است اگر آه
اگر ســرخ است اگـــر آبی اگر زرد
مربع
اگر بر ســینه ترکش ها نشینــد
به هر ترکــش گر آتش ها نشیند
و گر داغــش بسوزد ســینه ها را
به هر آتش ســیاوش هــا نشیند
بگو ای خاک ایران در امــان باش
کمــان در دست آرش ها نشیند