عکس تو در خاطره ام پیر شدآه ...چقدر آمدنت دیر شد هرچه نهان کرده ام این بغض را
بغض فروخورده گلوگیر شد
آمدن و رفتن بی گاه تو
تلخ ترین بازی تقدیر شد
چشم که می بندم باز این تویی
آن که از این جاده سرازیر شد
پیر شد این دل که به دنبال تو
راهی این جاده بی پیر شد
رفتی و بعد از تو قدم های من
در به در کوچه زنجیر شد
یک نفر از جاده پر مه گذشت
یک نفر از زندگیش سیر شد...