دو جلسهی «کارگاه شعر کوتاه» در بارهی سهگانی، با همهی حواشیاش به پایان رسید و نوشتار حاضر برآوردی است تا حد امکان منصفانه از محتوای این دو جلسه. پیشتر بگوییم که عبدالصابر کاکایی عزیز، در برگزاری این دو جلسه، برخوردی خوب داشتند؛ ضمن این که گزارش گویایی از مباحث جلسهی اول، در روزنامهی اطلاعات نوشتند که لینکش این است:
http://www.ettelaat.com/etiran/?p=36737
پس، ابتدا لازم است از موضعگیریهای صحیح ایشان صمیمانه سپاسگزاری کنیم.
و اما بعد، در کل این دو جلسه، از سوی منتقدان سهگانی، دو نقد عمده بر آن وارد آمد:
1. سهگانی، گسترش نوخسروانی است.
2. اصول هفتگانهی سهگانی، ابهام دارد.
در این نوشتار، بر آنم تا اجمالا راجع به دو نقد بالا، توضیح بدهم.
1. راجع به این که سهگانی گسترش نوخسروانی است:
این حرف، حرف تازهای نیست و ما خود، بارها بر آن تأکید ورزیدهایم و لینک یکی از این تأکیدها را با تاریخش در اینجا ببینید.
با این حال، مفهوم «گسترش»، فرایندهای متعدد و متنوعی را در بر میگیرد و هنوز زود است در این باره سخنی برود که آیا این واقعیت، با نوآوری نیز همراه بوده است و آیا در این راستا، نظریهپردازی هم صورت گرفته است و آیا ضمن این کارها بوطیقای جامعی برای سهگانی پدید آمده است و آیا آموزش اینترنتی و کارگاه و نشستی پیرامون سهگانی داشتهایم و...و...و..؟ بگذریم و بگذاریم آنان که حقیقت را مییابند، در این باره به قضاوت بپردازند، ضمن این که معتقدم این بحثها یک نوع حاشیهسازی است و چندان اهمیت ندارد و آنچه اهمیت دارد، خود سهگانی است که هر روز بدون استفاده از هیچ دم و دستگاه دولتی ارشاد و حوزهی هنری و فرهنگسرا و مانند آنها همچنان بر شمار شاعران خویش میافزاید.
2. راجع به این که اصول هفتگانهی سهگانی، ابهام دارد:
این واقعیت به سه علت بازمیگردد: ما، منتقدان و سهگانی.
الف) ما: واقعیت این است که تاکنون، اصول هفتگانهی سهگانی را توضیح ندادهایم، به دو دلیل:
اولا: منتظر پدیدآمدن نمونههای عالی بیشتر برای سهگانی بودهایم تا تبیین ما همراه با توصیف از روی این نمونهها پیش برود، نه این که جنبهی تجویزی بگیرد.
ثانیا: اینها اصول اولیهاند و کسی در بارهی ژانرها معمولا تا این حد پیش نمیرود و برای این منظور، به بیان فرمها و محتویاتشان بسنده میشود. بنابراین ما یک گام جلوتر رفتهایم که حتی اصول اولیهی لازم برای قوت کار سهگانی را گوشزد کردهایم.
ب) منتقدان: عمومشان، میان Literary Genre (ژانر ادبی) و Literary School (مکتب ادبی) به خلط مبحث دچار آمده بودند و با این که بارها گفتهایم، سهگانی ژانر است، باز توقع برآوردن تمام مایحتاج یک مکتب ادبی را از آن داشتند و بدین دلیل بر اصول اولیهی آن میتاختند و دلشان میخواست دستکم مانند سبکهای شعری حجم و دههی هفتاد، ریز مختصات کارمان را با تفاوت کاملا محسوس از همهی این سبکها، پیش آنان گذاشته باشیم. خلاصه، کمکم امر بر خود ما نیز مشتبه شد که گویا مکتب ادبی جدیدی ایجاد کردهایم و خویش از آن بیخبریم! هرچند به باور ما، ژانرها، ابدیاند و مکتبها، زودگذر.
آنچه در اینجا گفتنی است، این که برای پیشنهاد یک ژانر ادبی، دادن تعریف و فرمها و محتویات آن، همراه با نمونههایش، کافی است و چیزهای دیگر همه، حواشی این امر را میسازند. ضمنا ژانر یا گونهی ادبی، پدیدهای است ادبی که دارای دستکم یک واحد الگوهای موروثی باشد و وجود این مشخصه در سهگانی، با توجه به وجود پیشینههایی مانند خسروانی و هایکو و حتی دیگر نمونههای مشابه در سایر ادبیاتها و خردهادبیاتها نیاز به اثبات ندارد.
ج) سهگانی: از حق نگذریم که سهگانی، این کوچولوی ریزهمیزهی شعر فارسی، تواناییهای فراوانی دارد و همین امر، منتقدان را به خلط مبحث مذکور واداشته است. این تواناییها کدامند:
اولا: سهگانی دقیقا در زمانی پدید آمد که میباید پدید میآمد؛ یعنی زمانی که با گسترش مدرنیسم و پستمدرنیسم، گرایش به مینیمالیسم در جامعهی ادبی گسترش یافته بود و این گرایش، از شعر فارسی، «شعر کوتاه ایرانی» روزآمد میخواست، نه چیزهایی مانند هایکو که خاص این فرهنگ نیستند.
ثانیا: سرودن سهگانی واقعا نیاز به یک نوع نگاه شاعرانه، متفاوت از نوع نگاه شاعران کلاسیکپرداز یا حتی شاعران نیماییپرداز و سپیدپرداز دارد. میگویید نه؟ بیازمایید! نوعی نگاه جزئینگر، مراقب، حساس، عمیق و دقیق.
ثالثا: انشاءالله با ورود موفقیتآمیز سهگانی به عرصهی شعر فارسی، نخستین بار است که دیالکتیک «زوج و فرد» (دومصراعی و سهمصراعی)، در مقابل دیالکتیک «تساوی و عدم تساوی» (وزن متساوی و وزن نامتساوی) نیما و دیالکتیک «خط و نقطه» (موسیقی بیرونی و موسیقی درونی) شاملو، وارد شعر فارسی شده است و این امر، فضاهای خلاقیت و بحث و علاوه بر آن، توقعات و احیانا توهمات عدیدهای ایجاد میکند.
بقیهاش بماند تا در برآورد دیدگاههای منتقدان بعدی، حرف برای گفتن داشته باشیم.