برگی دیگر از تاریخچه‌ی سه‌گانی

21 دی 1392 | 463 | 0

این مطلب در تاریخ شنبه, 21 دی,1392 در وبلاگ علیرضا فولادی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

 

اشاره:

گویا قرار است این برگها ادامه داشته باشد. برای خواندن پاره‌ای برگهای پیشین، به این نشانی مراجعه فرمایید:

http://alirezafouladi.blogfa.com/post-126.aspx

اما اصل مطلب:

روز پنجشنبه 19/10/92، ساعت 4 بعدازظهر، با همیاری عبدالصابر کاکایی عزیز، جلسه‌ای پیرامون «سه‌گانی» در «کارگاه شعر کوتاه» (تهران، خیابان پاسداران، خیایان گل نبی، میدان ناطق نوری «قبا»، فرهنگسرای رسانه) برگزار شد.

ابتدا قرار بود این جلسه مشخصا با موضوع «نقد پنجاه سه‌گانی» از بنده پیش برود، اما تمام وقت آن به بحثهای کلی در باره‌ی سه‌گانی گذشت که نشان از بی‌برنامگی داشت.

نخست، بنده چند نکته‌ی مقدماتی را، که برای ناآشنایان به سه‌گانی لازم بود، مطرح کردم. گزارش این نکات را در این نشانی بخوانید:

http://www.mehrnews.com/detail/News/2211307

بعد، نوبت به دیگران رسید و چند نفر، هم به طور منظم و هم میان سخنان دیگران، سخن گفتند.

نفر اول، حمیدرضا شکارسری بود که هرچند سخنان ایشان از نظر سه‌گانی‌پردازان، جای ایراد دارد، باز، برپایه‌ی منطق نقد ژورنالیستی استوار است و اولا جای پاسخگویی بر پایه‌ی همان منطق را بازمی‌گذارد و ثانیا می‌تواند به باروری هرچه‌بیشتر سه‌گانی بینجامد؛ ضمن این که در عمق این سخنان، مخالفتی با سه‌گانی دیده نمی‌شود و بدین دلیل، باید از ایشان سپاسگزاری کرد. گزارش سخنان شکارسری را در نشانی زیر بخوانید:

http://www.mehrnews.com/detail/News/2211323

نفر دوم، علی عباس‌نژاد بود که بیشتر سخنان ایشان راجع به لزوم بهسازی بوطیقای شعر سه‌مصراعی در عین پذیرش نوآوریهای سه‌گانی گذشت.

بنده در همه‌ی این دقایق، عموما ساکت بودم و در پایان از عبدالصابر کاکایی خواستم وقتی برای پاسخگویی بدهند که با توجه به طول کشیدن بحثها، یک ربع بیشتر مورد قبول قرار نگرفت و بنا شد جلسه‌ی آینده به پاسخگویی کامل اختصاص یابد. بااین‌حال، خلاصه‌ی سخنان بنده در همان یک ربع، ذیلا از نظر می‌گذرد و خبرنگار خبرگزاری مهر، می‌توانست آنها را دست‌کم در یک گزارش پاسخگویانه بیاورد که متأسفانه نیاورد و بر این پایه باید مسئولیت خبرنگاری صادقانه‌تر را به ایشان تذکر داد. اما ماحصل پاسخهای بنده:

1.      به باور ما شعر بدون قالب در دنیای مادی ما قابل لمس نیست و استاد دکتر شفیعی کدکنی نیز بر این نکته تصریح دارند.

اشاره‌ی ما به این مطلب دکتر شفیعی بود که در مقدمه‌ی «رستاخیز کلمات» (ص 16) آمده است: «اگر زنی یا مردی بگوید: اوج زیبایی من در کراهت منظر و زشتی صورتم نهفته است، حرفش قابل‌قبول‌تر از حرف آن شیادی است که می‌گوید: فرم شعر من در بی‌فرمی است. امیدوارم چند جوان جدی و باغیرت، با خواندن این کتاب، به فکر این بیفتند که بروند و فرم را بشناسند و شعر فارسی را از فرمهای بی‌نهایتی که دارد و حاصل نبوغ مولوی و حافظ و سعدی و خاقانی و امثال ایشان است، و فرمهای بی‌نهایتی که می‌تواند داشته باشد، بهره‌مند کنند. برای هر نسل، چهارپنج نفر کافی است. بگذار این سیاهی لشکر چندین هزار نفری، عمرشان بر باد رود و کاغذ باطله برای کارخانه‌های مقواسازی، هرچه بیشتر فراهم آورند. شیرینی‌فروشیها به پاکت نیاز دارند و مردم هم به شیرینی. خلاقیت ادبی از این شیرین‌تر؟».

ناگفته نماند، قالب، همانا فرم بیرونی شعر است. ضمنا گاه امکان دارد قالب، به جای وزن، بر عهده‌ی چیز دیگری مثل ساختار کلی قرار گیرد و بنابراین در شعر سپید نیز وجود قالب امکان می‌یابد؛ هرچند کمیاب است.

2.      هر قالب، یک ظرفیت است و هیچ ظرفیتی با ظرفیت دیگر تعارض ندارد و وجود ظرفیتهای متعدد برای جذب سلیقه‌های متنوع، نشان از توانمندی شعر ما دارد و سه‌گانی هم به عنوان یک ظرفیت، می‌تواند مورد حمایت قرار گیرد و نباید بدون دلیل بر آن تاخت.

3.      ضمن تشکر از سخنان آقای عباس‌نژاد، حق این است که ایشان فرارفتنِ سه‌گانی از نوخسروانی را بپذیرند و بی این که بخواهند سه‌گانی را تغییر نام بدهند، به سرودن سه‌گانی روی بیاورند.

4.      آقای شکارسری گفتند، بوطیقایی برای سه‌گانی نیافته‌اند و همچنین گفتند اصولی مانند «برخورد میان عاطفه و تفکر یا برعکس» حرف تازه‌ای نیست. به نظر بنده، این که بوطیقایی نیافته‌اند نیاز به تعریف بوطیقا دارد و بحث ما سر اصطلاخات نیست، اما مگر بوطیقا چیزی جز همین بیان فرمها و اصول و جهانبینی یک ژانر است؟ دیگر این که یک جا به بنده نشان بدهند اصلی مانند «برخورد میان عاطفه و تفکر یا برعکس» عینا به عنوان یک اصل برای ژانری شعری آمده باشد وچنانچه جایی نیز یافت شود، مهم برای ما ترکیب همه‌ی این اصول است، نه یک اصل خاص و ضمنا این که یک سه‌گانی‌پرداز، تا چه حد، آنها را مورد توجه قرار می‌دهد، بحث جداگانه‌ای است.

باری، جلسه‌ی «نقد پنجاه سه‌گانی» از بنده، عملا این‌گونه گذشت، ضمن این که محمود اکرامی‌فر، پس از این جلسه، برای خبرگزاری مهر، حرفهای بی پایه و اساسی زد که ابتدا حرفهای ایشان را در این نشانی بخوانید:

http://www.mehrnews.com/detail/News/2211896

و بعد، پاسخ مرا برای خبرگزاری مهر، در زیر:

 

ادعای اکرامی‌فر، از روی بی‌اطلاعی است

 

آقای اکرامی‌فر، در گفتگویی پیرامون «سه‌گانی» مطالبی به دور از واقعیتهای تاریخی و علمی گفته‌اند که بنده لازم می‌بینم در جواب مطالب ایشان، نکاتی را به استحضار برسانم و از خبرگزاری مهر درخواست دارم، طبق قانون مطبوعات، این «جوابیه» را نشر دهند.

1.      از مطالب آقای اکرامی‌فر، بوی نوعی دامن زدن به اختلافات قومی در جامعه‌ی ادبی به مشام می‌رسد و اهالی شعر، متوجه باشند، درگیر این‌گونه اختلاف‌افکنیها که منشأ آنها معلوم و به ضرر ملت بزرگ ایران است، نشوند.

2.      مطالب ایشان از روی بی‌اطلاعی است؛ وگرنه می‌دانستند در پیشینه‌ی زبان فارسی، قالبی به نام «خسروانی» مربوط به ایران باستان وجود داشته است و مهدی اخوان ثالث نیز، شش نمونه شعر از روی آنها با نام «نوخسروانی» سروده‌اند و ما با وجود این پیشینه‌ها، نیازی نداشته‌ایم به سراغ گویشهای محدودی مانند کرمانجی برویم و همیشه هم در مطالبمان وجود این پیشینه‌های خام را یادآور شده‌ایم و به وجود آنها افتخار کرده‌ایم.

3.      آقای اکرامی‌فر، ظاهرا مطلع نبوده‌اند که در فارسی عامیانه نیز، نمونه‌های شعر سه‌لختی از قبیل چیستانها یافت می‌شود و با این همه، هر شعر سه‌لختی، سه‌گانی و به قول معروف، هر گردی گردو نیست؛ ضمن این که اساسا، سه‌گانی در فضای زبان رسمی فارسی معنی پیدا می‌کند؛ وگرنه در زبان ژاپنی نیز، هایکو داریم و در زبانهای عربی و اروپایی هم شعرهای سه‌لختی یافتنی است که بعضا به پیروی از هایکو پدید آمده‌اند. در اینجا لازم است اطلاع بدهم که آدونیس، شاعر معاصر عرب، در دفتر شعر «اوراق فی الریح»، بیش از بیست شعر سه‌لختی آورده است و حتی محمدشریف سعیدی، شاعر معاصر افغانستانی، هم‌اکنون در حال ترجمه‌ی مجموعه‌ی اشعار سه‌لختی یک شاعر سوئدی هستند. واقعا حرف نشاط‌آوری است که ادعا شود با وجود این‌همه پیشینه، برویم از یک گویش قومی چیزی را بگیریم.

4.      ابداع، در مجامع علمی و هنری، تعریف دقیقی دارد که آقای اکرامی‌فر ظاهرا متوجه آن نبوده‌اند و در این صورت باید گفت، پس متوجه چه چیزی بوده‌اند؟ ایشان از کار ما مصادره‌ به مطلوب صورت داده‌اند و خواسته‌اند سه‌گانی را به نام یک قوم، سند بزنند، حال آن که در مجامع علمی و هنری، ابداع، به افزودن فرم یا محتوا بر فرمها یا محتواهای پیشین گفته می‌شود و ما در یکی از بندهای بعدی این جوابیه، مجددا پاره‌ای فرمهای سه‌گانی را می‌آوریم تا به این معنی پی ببرند.

5.      بنده از خردادماه سال 1389 که سه‌گانی رسما به شعر فارسی راه یافت، با آدمهای زیادی مواجه بوده‌ام که منافع شخصی یا گروهی را بر منافع ملی ترجیح داده‌اند و خواسته‌اند سه‌گانی را مال خود سازند. از جمله فردی که سه‌گانی را از ما آموزش دید و چون کارهایش را برای انتشار، نپسندیدیم ، آنها را به نام «نوخسروانی» انتشار داد، یا فردی که سه‌گانی‌های‌ازماآموخته‌اش را با نام مقلدانه و نامفهوم «سه‌کایی» انتشار می‌دهد و مطالب آقای اکرامی‌فر هم در همین رده تلقی می‌شود و همه‌ی این ماجراها را موبه‌مو نوشته‌ایم که آنها را در زمان خویش تقدیم جامعه‌ی ادبی خواهیم کرد.

6.       با این که کار ما صرفا به پدید آوردن یک دستگاه شعری با شش فرم بیرونی اصلی و چهار فرم بیرونی فرعی محدود نمی‌ماند و در فرم درونی سه‌گانی نیز نوآوریهایی وجود دارد که شرحش اینجا و آنجا آمده است، ذیلا شش فرم بیرونی اصلی سه‌گانی را  با نمونه می‌آوریم و از آقای اکرامی‌فر می‌خواهیم عین این فرمها را درسه‌خشتی‌های کرمانجی مربوط به قبل از خردادماه سال 1389 دانه‌به‌دانه با نمونه نشان بدهند و چنانچه از این کار سر باز زنند، بار اخلاقی و قضایی کلماتی که گفته‌اند، بر شانه‌اشان سنگین خواهد بود:

 

الف) کلاسیک با طرح قافیه‌ی یک- سه:


حیرانم از این حس؛
گلها همه زیبا،
من عاشق نرگس.


ب) کلاسیک با طرح قافیه‌ی دو- سه:


از میانِ تمامِ این گلها
آه! تنها یکی شکفته نشد:
دوستت دارمی که گفته نشد.


ج‌) کلاسیک با طرح قافیه‌ی یک- دو- سه:


فکر مردارِ تازه‌اش در سر، 
چشم این یک به مرگ آن دیگر؛
لاشخور از عقاب تنهاتر.


د‌) نیمایی با طرح قافیه‌ی یک- سه:


برای او همین دو بال بس بود؛
دو بال ِ میله‌میله؛
پرنده یک قفس بود.

 

هـ) نیمایی با طرح قافیه‌ی دو- سه:


از خدایان پر،
وز خدا خالی‌ست؛
قلب ما سرزمین اشغالی‌ست.

 

و) نیمایی با طرح قافیه‌ی یک – دو- سه:


در خودش اسیر،
می‌رسد، ولی چه دیر،
لاک‌پشت پیر!

 

7.      فکر می‌کنم به طور کلی دوران عملکردهای بی‌نتیجه سرآمده است, وگرنه بعضیها این‌گونه بدون آگاهی از سوابق علمی و ادبی یک شخص، سراغ گفتن حرفهایی که برای گوینده‌اش جز وبال به بار نمی‌آورد، نمی‌رفتند.

 

این هم نشانی جوابیه‌ی بالا:

http://www.mehrnews.com/detail/News/2212827

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.