سلام به همهی شما دوستان مهربانم!
امیدوارم همیشه خوب و خوش باشید.
یلدایتان روشن و زمستانتان بهاری!
در
این پست هم قصد ندارم زیاد وقت شما را بگیرم. فقط چند سهگانی بخوانید و
بعد، چند تصویر از دو نشست «عصر سهگانی» و یک خبر خدمتتان تقدیم میشود.
اول: هشت سهگانی
(1)
ماه من! وقتی تو میآیی،
میروند / از هوش
بادبادکهای بازیگوش.
(2)
اگر تشنه بودیم،
اگر چشمدرراه باران نشستیم،
چرا چترمان را نبستیم؟
(3)
زندان امواجیم؛
با این کسالتهای مردابی،
گاهی به توفان نیز محتاجیم.
(4)
بسیار دشوار است،
ماندن میان برگ و بیبرگی؛
آه از میانمرگی!
(5)
بسیارها جمعیتیم، اما
بسیار تنهاییم،
یک «هیچ» در آمار دنیاییم.
(6)
زندگی، جنگ ِ سرد است؛
مرگ، سخت است، اما
زندگی، کار ِ مردان ِ مرد است.
(7)
باز شد پنجرهی خانهی ما،
کودکی خندهکنان مینگریست،
ناز شد پنجرهی خانهی ما.
(8)
میلرزد و باز، فکر این است،
میافتد و باز، فکر آن است؛
آدمبرفی چه مهربان است!

دوم: گزارش تصویری نشستهای «عصر سهگانی»:
در
روزهای شنبه 25 آذرماه، ساعت 6 تا 8 عصر و دوشنبه 27 آذرماه، ساعت 12/5 تا
2 بعدازظهر، دو نشست عصر سهگانی، بهترتیب، در پردیس خواهران دانشگاه
کاشان و دانشکدهی ادبیات دانشگاه کاشان برگزار شد و پس از سخنرانی
نویسندهی وبلاگ، سهگانیپردازان ارجمند، نیلوفر جهانگیر، رضوانه سخنگو، انسیه رجبزاده و خدیجه حمیدی در محفل اول، و نیلوفر جهانگیر، رضوانه سخنگو، سارا تهرانی و سیدحسین دادخواه در محفل دوم، به خواندن سهگانیهای خود پرداختند. تصاویری از این دو نشست ببینید: