اروند، در مد هم قامت خمیده است!

17 دی 1392 | 403 | 0

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, 17 دی,1392 در وبلاگ اکبر نبوی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

در پسکوچه های خسته ی شقیقه ات

هنوز قلب مردان آینه می تپد

و سایه های کُنار

بوی عاشقانه های لب شط را

از گلدسته های مسجد جامع

می جوید.

« سید صالح » نگران « بهنام » است

بهنام، اما، چه عاشق بزرگی شده است

مرد شده است

با همه ی کوچه های خون گرفته ی شهر

عشقبازی می کند.

 

تو همان دختری نیستی که بعدها کتاب  « دا » روایت اوست؟

این را سایه ی از پا افتاده ی غروب بندر می پرسد

لنج های پهلو گرفته بر اسکله ی مهتاب

دلپریش و سینه چاک

پاسخ دختر را گوش خوابانده اند

دختر، اما در حال و هوای برادر است.

 

در سینه ی اروند

لایه لایه بغض، سر بر شانه ی هم گذاشته اند

و نگاه اش،پشت خرمن شرمی خیس پنهان می شود

دوست دارد همیشه در « جزر » بماند

در « مد » هم که قد می کشد

قامت خمیده است

و من به یاد رودابه می افتم

که در سوگ رستم ...!

 

در حیرت چشمان خون گرفته ات

آینه ی جان جهان آرا

تا هنوز می تابد

و در پسکوچه های خسته ی پیشانی ات

سایه ی رشید متوسلیان

پیداست!

آی خرمشهر!

                 هیجدهم آذر ماه نود و دو

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.