کارگرها

۱۵ بهمن ۱۳۹۲ | ۶۷۹ | ۰

این مطلب در تاریخ ﺳﻪشنبه, ۱۵ بهمن,۱۳۹۲ در وبلاگ علی داوودی ، منتشر و از طریق فیدخوان به طور خودکار در این صفحه بازنشر شده است.

ما كارگر بوديم

آنها هميشه كارفرما 

كارگردانان

كاراگاهان

ما بي خبر

ما كارگر بوديم

@

در خاطرات كور

در يادهاي دور

اين حرفها را از همه بهتر

ان گورهاي تنگ مي­دانند

با نطفه انسان

ما همسفر بوديم

ما كارگر بوديم

@

ما دست هامان آشنا 

با كشت با كشتار

با خشت با ديوار

بر سنگ سنگ سينه ديوارچين، اهرام 

نقش خطر بوديم

ما كارگر بوديم

@

بر هر كجا از ما ردي برجاست

هر رود باري يادگار از ماست

طوفان صداي ما

خورشيد جاي ما

باران رداي ما

ما باربر، ما كارگر بوديم

@

وقتي خدايان با هزاران رنگ

وقتي كه آتش كشف مي­كردند از هر سنگ 

ما خشك و تر

ما

شعله ور بوديم

ما كارگر بوديم

@

با اينهمه باري

از روی ناچاري

بي دست و پا

غرق طلا

ما

اشتباهي

تاج شاهي روي سر بوديم

ما كارگر بوديم

@

هم باغ از ما بود

هم  داغ از ما بود

هم ريشه 

هم انديشه از ما بود 

با اينهه ما بي ثمر بوديم

ماكارگر بوديم

@

آنها اگر آزاد
ما بسته ی فریاد.

زنجيري بیداد 

در بند -بند يك­دگر- بوديم

ما كارگر بوديم

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با ۰ رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.

آرشیو فیدخوان

Skip Navigation Links.

نویسندگان

Skip Navigation Links.