توکه هر روز در حال
هجومی
واسه تشویش اذهان
عمومی
تو که هرگز نرفتی تو
پرانتز
همیشه رد شدی از خط
قرمز
اگه ماشینا فرسوده س
تو ننویس
هوای شهر آلوده س تو
ننویس
اگه نرخ دلار بالاست
به توچه؟
دلارا دست دلالاست به
تو چه؟
اگه هر کس که شد مسئول
کاری
فقط سهم خودش رو
خواست به تو چه؟
سر تقسیم پست و شوق
خدمت
اگه صلحه اگه دعواست
به تو چه؟
چی کار داری به دعوای
جناحی؟
جناح چپ جناح راست به
تو چه؟
خدای عده ای خرماست،
باشه
اگه دعوا سر حلواست
به تو چه؟
خبر تلخه ، ولی
شیرینه خرما
عجب خوشمزه و رنگینه
حلوا!
چه خوبه حرفای شیرین
شنفتن
دهن شیرین میشه با
حلوا گفتن
آره این جور نوشتن
خوبه الان
نمی شه باعث تشویش
اذهان
اگه ریگی به کفش اون
قلم نیس
خبرها رو یه جور دیگه
بنویس
که بی دلواپسی باشه
خبرها
شبیه بیست و سی باشه
خبرها
که میگه : تو اروپا
اعتصابه
همهش بحرانه ، اوضاعش
خرابه
همه تو چنگ بی پولی
اسیرن
همه از گشنگی دارن می
میرن
مدارس تعطیله ، بازار
بستهس
دلار و پوند و یورو، ورشکستهس
میگه : این دورۀ جام جهانی
فقط با ماست شانس قهرمانی
یه جوری خالی میبنده تو اخبار
"مسی" شاگردِ " اکبرپوره" انگار
خبرهای خوش از فوتبال می ده
به اذهان عمومی حال می ده
برای طنز، تو این هیر و ویری
باید از بیست و سی الگو بگیری
می خوام شیرین باشه شعرت مث قند
که اذهان عمومی ، خیلی می خند